word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
چیزی که کسی به طور رسمی می گوید یا می نویسد. یا اقدامی که برای ابراز عقیده انجام می شود.
-
a record of the amounts of money paid into and taken out of your bank account during a particular period of time.
سابقه ای از مبالغ پولی که در یک دوره زمانی خاص به حساب بانکی شما وارد شده و از آن خارج شده است.
-
a document that gives details of a the special needs of a child with a particular disability or problem and any extra help he or she should receive at school.
سندی که جزئیات نیازهای ویژه یک کودک دارای معلولیت یا مشکل خاص و هر کمک اضافی را که باید در مدرسه دریافت کند را ارائه می دهد.
-
used to refer to a piece of clothing. jewellery. etc. that is designed to be very noticeable and stylish.
برای اشاره به یک تکه لباس استفاده می شود. جواهرات. و غیره که بسیار قابل توجه و شیک طراحی شده است.
-
to officially give a child with a particular disability or problem a statement of educational needs.
به طور رسمی به یک کودک دارای ناتوانی یا مشکل خاص بیانیه نیازهای آموزشی ارائه دهد.
-
چیزی که گفته می شود مخصوصا به صورت رسمی و رسمی
-
بیانیه نیز عمل یا شیئی است که عقیده یا نظری را بیان می کند.
-
بیانیه همچنین یک تکه کاغذ است که جزئیات مالی را فهرست می کند.
-
چیزی که به طور رسمی می گویید یا می نویسید.
-
a printed or electronic record of the money that is paid into or taken out of your bank account during a particular period of time.
یک رکورد چاپی یا الکترونیکی از پولی که در یک دوره زمانی خاص به حساب بانکی شما واریز شده یا از آن خارج شده است.
-
سند چاپی یا الکترونیکی که نشان می دهد پول پرداخت یا دریافت شده است.
example - مثال
-
بیانیه اصلی من کاملا توسط رسانه ها تحریف شده است.
-
در این بیانیه آمده است تا زمانی که خواسته های تروریست ها برآورده نشود، خشونت پایانی نخواهد داشت.
-
این بیانیه گمانه زنی های جدیدی مبنی بر احتمال استعفای یک وزیر ارشد را برانگیخت.
-
کاخ بیانیه ای در انتقاد از گزارش روزنامه صادر کرده است.
-
واتیکان با صدور بیانیه ای حملات تروریستی اخیر را محکوم کرد.
synonyms - مترادف
-
declaration
اعلام
-
announcement
اعلامیه
-
proclamation
اعلامیه
-
assertion
ادعا
-
ارتباط
-
pronouncement
بیانیه
-
شهادت
-
utterance
بیان
-
حساب
-
affirmation
تایید
-
articulation
مفصل بندی
-
توضیح
-
testimonial
گواهینامه
-
asseveration
تایید
-
اظهار نظر