word - لغت

stings || نیش می زند

part of speech - بخش گفتار

N/A || N/A

spell - تلفظ

stɪŋ

UK :

stɪŋ

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [stings] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

  • Do all types of bee sting?


    آیا همه انواع زنبور نیش می زنند؟

  • I got stung by a wasp yesterday.


    دیروز توسط یک زنبور نیش زدم.

  • I didn't see the nettles until I was stung by them.


    من گزنه ها را ندیدم تا زمانی که توسط آنها نیش خوردم.

  • The soap/smoke/sweat stung my eyes.


    صابون/دود/عرق چشمانم را نیش زد.

  • This type of disinfectant doesn't sting, even if you put it on a fresh cut.


    این نوع ضدعفونی کننده، حتی اگر آن را روی یک برش تازه قرار دهید، نیش نمی زند.

  • She knew he was right but his words still stung.


    او می‌دانست که حق با اوست، اما حرف‌هایش همچنان گزنده بود.

  • He was stung by her criticisms.


    او از انتقادات او ضربه خورد.

  • She managed to give a stinging reply (= an angry answer intended to upset), before slamming down the phone.


    او موفق شد قبل از اینکه تلفن را بکوبد، یک پاسخ گزنده (= پاسخی عصبانی که قصد ناراحت کردن را داشت) بدهد.

  • The bank stung me for £50 in charges when I got overdrawn.


    وقتی اضافه برداشت کردم، بانک من را برای 50 پوند به عنوان کارمزد گرفت.

  • She had several bee stings.


    او چندین نیش زنبور داشت.

  • the sting of salt in a wound


    نیش نمک در زخم

  • Some types of jellyfish have a powerful sting.


    برخی از انواع چتر دریایی نیش قوی دارند.

  • the sting of defeat


    نیش شکست

  • A bank employee was involved in the sting in which $5 million was stolen.


    یکی از کارمندان بانک در این نیش دزدیده شد که در آن 5 میلیون دلار سرقت شد.

  • a sting operation


    یک عملیات نیش زدن

  • Why do bees sting?


    چرا زنبورها نیش می زنند؟

  • Cold air stung Jack’s lungs.


    هوای سرد ریه های جک را نیش زد.

  • The soap made his eyes sting.


    صابون چشمانش را می سوزاند.

  • Managers were stung by criticism from environmentalists.


    مدیران مورد انتقاد فعالان محیط زیست قرار گرفتند.

  • Officers set up a sting in which they sold him the jewels, and when he drove off with them they arrested him.


    مأموران گزشی راه انداختند که در آن جواهرات را به او فروختند و هنگامی که او با آنها حرکت کرد او را دستگیر کردند.

  • Bee stings covered his hands.


    نیش زنبور دستانش را پوشانده است.

  • The bank stung me for €50 in charges.


    بانک من را برای هزینه 50 یورویی گزید.

  • We have been stung by rising interest rates.


    ما از افزایش نرخ بهره گرفتار شده ایم.

synonyms - مترادف

  • pricks


    نیش زدن

  • nips


    نیش

  • bites


    گاز گرفتن

  • penetrates


    نفوذ می کند

  • piques


    پیکه

  • pokes


    بهم زدن

  • wounds


    زخم ها

  • needles


    سوزن ها

  • prickles


    خارهای

  • injures


    صدمه می زند

  • pierces


    سوراخ می کند

  • punctures


    سوراخ ها

  • riddles


    معماها

  • holes


    حفاری

  • perforates


    مته ها

  • bores


    مشت

  • drills


    ضربه بزنید

  • punches


    پاره می شود

  • taps


    شکاف ها

  • ruptures


    مته از طریق

  • slits


    خسته از طریق

  • drills through


    زخم ایجاد می کند

  • bores through


    خسته می شود

  • makes a hole in


    قطع می کند

  • bores a hole in


  • makes a wound in


  • bores into


  • cuts through


antonyms - متضاد

  • aids


    ایدز

  • cures


    درمان می کند

  • heals


    شفا می دهد

  • helps


    کمک می کند