word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
someone with a lot of skill and experience in planning especially in military political or business matters
فردی با مهارت و تجربه زیادی در برنامه ریزی، به ویژه در امور نظامی، سیاسی یا تجاری
-
کسی که در برنامه ریزی ماهر است، به ویژه. در مسائل نظامی، سیاسی یا تجاری
-
فردی با مهارت و تجربه زیادی در برنامه ریزی، به ویژه در تجارت یا دولت
example - مثال
-
او استراتژیست ارشد سیاسی رئیس جمهور است.
-
Democratic/Republican strategists
استراتژیست های دموکرات/جمهوری خواه
-
He is the chief investment strategist at Morgan Stanley's global investment group.
او استراتژیست ارشد سرمایه گذاری در گروه سرمایه گذاری جهانی مورگان استنلی است.
-
a global/market/political strategist
یک استراتژیست جهانی/بازار/سیاسی
-
currency/equities strategists
استراتژیست های ارز / سهام
synonyms - مترادف
-
intriguers
دسیسه گران
-
planners
برنامه ریزان
-
schemers
نقشه کشان
-
plotters
پلاترها
-
tacticians
تاکتیک کاران
-
contrivers
سازندگان
-
diplomatists
دیپلمات ها
-
manoeuvrers
مانورها
-
policymakers
سیاست گذاران
-
wheeler-dealers
فروشندگان چرخ
-
conspirers
توطئه گران
-
cabalists
کابالیست ها
-
connivers
رای دهندگان
-
conspirators
ماشین آلات
-
machinators
ماکیاولیست ها
-
Machiavellians
سرگردان
-
wanglers
راسکاها
-
rascals
ماکیاولیس
-
Machiavellis
سرکش ها
-
rogues
دسیسه ها
-
intrigantes
Slyboots
-
slyboots
ماهیگیران
-
anglers
فریبکاران
-
deceivers
مارها
-
serpents
خائنان
-
traitors
کلاهبرداران
-
intrigants
توطئه کنندگان
-
scammers
معماران
-
co-conspirators
دستکاری کنندگان
-
architects
-
manipulators