word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
توانایی انجام کارهایی که نیاز به تلاش فیزیکی یا ذهنی زیادی دارد
-
درجه ای که چیزی قوی یا قدرتمند است
-
یک ویژگی خوب
-
تعداد افراد در یک گروه
-
در تعداد زیاد
-
اگر گروهی پایینتر از قدرت باشد، تعداد افراد یا اعضای کمتری نسبت به حد معمول دارد
-
در بهترین سطح توانایی ممکن
-
با تعداد کامل افرادی که معمولاً در یک گروه هستند
-
the ability to do things that demand physical effort or the degree to which something is strong or powerful
توانایی انجام کارهایی که مستلزم تلاش فیزیکی هستند، یا میزان قوی یا قدرتمند بودن چیزی
-
قدرت یک دارو توانایی آن در اثرگذاری است.
-
شجاعت در مواجهه با مشکلات
-
یک کیفیت مثبت که شما را موثرتر می کند
-
نقطه قوت یک شرکت یا اقتصاد توانایی آن در تولید کالا، سود و شغل است
-
میزان قدرت یا نفوذی که کسی یا چیزی دارد
-
کیفیتی که کسی یا چیزی دارد که به موفقیت یا پیشرفت آنها کمک می کند
-
ارزش یک ارز در مقایسه با ارزهای دیگر کشورها چقدر است
-
یک محصول یا ماده چقدر قوی یا خوب است و بنابراین چقدر احتمال دارد که آسیب ببیند یا شکسته شود
-
how well electrical or radio waves are received by a radio television or mobile phone in order to produce a sound picture or message
چقدر امواج الکتریکی یا رادیویی توسط رادیو، تلویزیون یا تلفن همراه به منظور تولید صدا، تصویر یا پیام دریافت می شود.
-
تعداد کل افرادی که برای یک شرکت یا سازمان کار می کنند
-
برای موفقیت بیشتر و بیشتر
-
اگر چیزی به قدرت چیز دیگری اتفاق بیفتد، ناشی از آن چیز است
-
to use the advantages that you or another person or thing already have in order to achieve something
استفاده از مزایایی که شما یا شخص یا چیز دیگری در حال حاضر برای دستیابی به چیزی دارید
example - مثال
-
او قدرت و استقامتی داشت که پیش قدم شود و مدال طلا را به دست آورد.
-
اعتراف به اشتباه نشانه قدرت است نه ضعف.
-
زمانی که از قبول رشوه امتناع کرد، قدرت شخصیتی زیادی از خود نشان داد.
-
ما به مبارزه ادامه خواهیم داد و نیروی خود را از شجاعت دیگران می گیریم.
-
بیشتر قدرت نظامی این کشور در نیروی موشکی آن نهفته است.
-
اگر دو حزب با هم متحد شوند، مجموع قدرت آنها 127 کرسی خواهد بود.
-
شما می توانید قدرت یک دموکراسی را از طریق رفتار آن با اقلیت هایش بسنجید (= اندازه گیری کنید).
-
او به خوبی از نقاط قوت و ضعف خود به عنوان یک هنرمند آگاه است.
-
بزرگترین نقطه قوت او عزم راسخ و انعطاف پذیری اوست.
-
قدرت فعلی نیروی انتظامی شهر چقدر است؟
-
تظاهرکنندگان با قدرت وارد شدند تا به اقدام نظامی اعتراض کنند.
-
دفتر در ماه اوت زمانی که بسیاری از مردم دور خواهند بود ضعیف تر خواهد بود.
-
انتظار نمی رود که او در ادامه فصل با قدرت کامل باشد.
-
کاهش پرسنل به این معناست که ما یک سال است که با قدرت کامل کار نمی کنیم.
-
پس از انجام عمل جراحی، مدتی طول می کشد تا قدرت خود را بازیابی کنید.
-
ساخت سبد بیش از قدرت بدنی به مهارت نیاز دارد.
-
طوفان در حال جمع شدن است/ قدرت می گیرد.
-
او قدرت واقعی خود را در امتناع از تغییر رأی خود علیرغم درخواست رئیس جمهور نشان داد.
-
این طرح دارای نقاط قوت و ضعف بود.
-
انگیزه او برای موفقیت یک قدرت واقعی بود.
-
دوره تداوم قدرت اقتصادی
-
تخمین ها از قدرت نیروهای دشمن متفاوت بود.
-
Advertising revenues in the UK have remained flat although this has been offset by strength in the company's South African and Australasian operations.
درآمدهای تبلیغاتی در بریتانیا ثابت مانده است، اگرچه این با قدرت در عملیات این شرکت در آفریقای جنوبی و استرالیا جبران شده است.
-
The outlook is uncertain and we cannot rely on the strength of economic recovery in the near future.
چشم انداز نامشخص است و نمی توانیم به قدرت بهبود اقتصادی در آینده نزدیک تکیه کنیم.
-
After the 110p plunge on Friday the stock remained at 622p despite the strength of the market generally.
پس از سقوط 110p در روز جمعه، با وجود قدرت کلی بازار، سهام در 622p باقی ماند.
-
ما به تقویت قدرت در زمینه های کلیدی کسب و کار ادامه می دهیم.
-
economic/financial/market strength
قدرت اقتصادی / مالی / بازار
-
هر دو شرکت دارای مانده نقدی قوی، قدرت نسبی خوبی هستند و در بخش هایی با رشد سریع قرار دارند.
-
یکی از نقاط قوت ما به عنوان یک برند جهانی، توانایی ما برای انطباق با روندهای محلی بوده است.
-
بالا نگه داشتن روحیه کارکنان به عنوان نقطه قوت بسیاری از سازمان های ژاپنی در نظر گرفته می شود.
-
Our Performance Management System identifies strengths and weaknesses in performance.
سیستم مدیریت عملکرد ما نقاط قوت و ضعف را در عملکرد شناسایی می کند.
synonyms - مترادف
-
benefits
فواید
-
advantages
مزایای
-
assets
دارایی های
-
privileges
امتیازات
-
perks
امکانات رفاهی
-
amenities
شایستگی ها
-
merits
مسافت پیموده شده
-
mileages
حق بیمه
-
premiums
بالا
-
upsides
هدایا
-
gifts
انعام
-
gratuities
پاداش
-
rewards
خواص
-
virtues
پول های بادآورده
-
windfalls
پاداش ها
-
bonuses
مزایای حاشیه ای
-
fringe benefits
دستاوردها
-
gains
نعمت غیر مترقبه
-
godsends
زیاده خواهی ها
-
indulgences
ملزومات
-
perquisites
مثبت ها
-
pluses
جوایز
-
prizes
سود
-
profits
ارزش
-
ایالات متحده را حمایت می کند
-
favorsUS
به لطف انگلستان
-
favoursUK
نقاط قوت
-
strong points
تله
-
trappings
استفاده می کند
-
uses
کیفیت ها
-
qualities
Warning: Undefined array key 30 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
antonyms - متضاد
-
disadvantages
معایب
-
downsides
جنبه های منفی
-
drawbacks
اشکالاتی
-
problems
چالش ها و مسائل
-
detriments
مضرات
-
impediments
موانع
-
inconveniences
ناراحتی ها
-
liabilities
بدهی ها
-
negatives
منفی ها
-
shortcomings
کاستی ها
-
limitations
محدودیت ها
-
minuses
دام
-
pitfalls
نقاط ضعف
-
weaknesses
کمبودها
-
constraints
مشکلات
-
deficiencies
بارها
-
difficulties
طاعون
-
encumbrances
گیره ها
-
plagues
صید می کند
-
snags
بدی ها
-
troubles
شکست ها
-
catches
گسل
-
evils
نقص ها
-
failings
مگس در پماد
-
faults
معلولیت ها
-
flaws
مانع
-
بیماری ها
-
handicaps
Warning: Undefined array key 27 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589
-
hitches
Warning: Undefined array key 28 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589
-
ills
Warning: Undefined array key 29 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589
-
imperfections
Warning: Undefined array key 30 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589