word - لغت

sunburn || آفتاب سوختگی

part of speech - بخش گفتار

noun || اسم

spell - تلفظ

/ˈsʌnbɜːn/

UK :

/ˈsʌnbɜːrn/

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sunburn] در گوگل

description - توضیح


  • پوست قرمز و دردناکی که در اثر گذراندن زمان زیاد زیر نور خورشید می توانید به آن مبتلا شوید


  • وضعیتی که در آن پوست شما زخم و قرمز است زیرا مدت زیادی را در گرمای شدید خورشید گذرانده اید

  • sore, red skin caused by too much time in the sun


    پوست دردناک و قرمز ناشی از قرار گرفتن بیش از حد در آفتاب

  • Tan slowly avoid sunburn and use sun filter creams and lotions - lots and often.


    به آرامی برنزه کنید، از آفتاب سوختگی خودداری کنید و از کرم ها و لوسیون های ضد آفتاب استفاده کنید - به مقدار زیاد و اغلب.

  • Many adults skin problems begin with childhood sunburn.


    بسیاری از مشکلات پوستی بزرگسالان با آفتاب سوختگی دوران کودکی شروع می شود.

  • They have rubbed me all over with charcoal and lizard-grease to protect me from sunburn.


    سرتاسرم را با زغال چوب و روغن مارمولک مالیده اند تا از آفتاب سوختگی در امان باشم.

  • Unexpectedly he suffered from sunburn, and had never used suntan lotion before.


    او به طور غیرمنتظره ای از آفتاب سوختگی رنج می برد و قبلاً هرگز از لوسیون برنزه کننده استفاده نکرده بود.

  • Sun sea sand surfing and yes you've guessed it sunburn!


    خورشید، دریا، شن، موج سواری و بله، درست حدس زده اید، آفتاب سوختگی!

  • Much worse is the link between serious sunburn and deadly skin cancer.


    ارتباط بین آفتاب سوختگی جدی و سرطان کشنده پوست بسیار بدتر است.

  • His only injuries were sunburn, insect bites and chafing caused by spending more than 40 hours in his wetsuit.


    تنها جراحات او آفتاب سوختگی، نیش حشرات و پف کردگی ناشی از گذراندن بیش از 40 ساعت در لباس مرطوب بود.

example - مثال

  • He was taken to hospital suffering from severe sunburn.


    او به دلیل آفتاب سوختگی شدید به بیمارستان منتقل شد.

  • a lotion to protect your skin from sunburn


    لوسیونی برای محافظت از پوست در برابر آفتاب سوختگی

  • A long day at the beach gave him a bad sunburn.


    یک روز طولانی در ساحل به او آفتاب سوختگی بدی داد.

synonyms - مترادف

  • suntan


    برنزه شدن

  • bronze


    برنز

  • brownness


    قهوه ای بودن

  • colourUK


    colorUK

  • colorUS


    رنگ آمریکا

  • tan


    برنزه

antonyms - متضاد