word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
پوست قرمز و دردناکی که در اثر گذراندن زمان زیاد زیر نور خورشید می توانید به آن مبتلا شوید
-
a condition in which your skin is sore and red because you have spent too long in the strong heat of the sun
وضعیتی که در آن پوست شما زخم و قرمز است زیرا مدت زیادی را در گرمای شدید خورشید گذرانده اید
-
پوست دردناک و قرمز ناشی از قرار گرفتن بیش از حد در آفتاب
-
به آرامی برنزه کنید، از آفتاب سوختگی خودداری کنید و از کرم ها و لوسیون های ضد آفتاب استفاده کنید - به مقدار زیاد و اغلب.
-
بسیاری از مشکلات پوستی بزرگسالان با آفتاب سوختگی دوران کودکی شروع می شود.
-
سرتاسرم را با زغال چوب و روغن مارمولک مالیده اند تا از آفتاب سوختگی در امان باشم.
-
او به طور غیرمنتظره ای از آفتاب سوختگی رنج می برد و قبلاً هرگز از لوسیون برنزه کننده استفاده نکرده بود.
-
خورشید، دریا، شن، موج سواری و بله، درست حدس زده اید، آفتاب سوختگی!
-
ارتباط بین آفتاب سوختگی جدی و سرطان کشنده پوست بسیار بدتر است.
-
His only injuries were sunburn, insect bites and chafing caused by spending more than 40 hours in his wetsuit.
تنها جراحات او آفتاب سوختگی، نیش حشرات و پف کردگی ناشی از گذراندن بیش از 40 ساعت در لباس مرطوب بود.
example - مثال
synonyms - مترادف
-
suntan
برنزه شدن
-
bronze
برنز
-
brownness
قهوه ای بودن
-
colourUK
colorUK
-
colorUS
رنگ آمریکا
-
tan
برنزه