word - لغت

sweatshirt || سویی شرت

part of speech - بخش گفتار

noun || اسم

spell - تلفظ

/ˈswetʃɜːt/

UK :

/ˈswetʃɜːrt/

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [sweatshirt] در گوگل

description - توضیح

  • a loose warm piece of clothing which covers the top part of your body and arms and is worn especially for sport or relaxation


    یک تکه لباس گرم گشاد که قسمت بالایی بدن و بازوهای شما را می پوشاند و مخصوصاً برای ورزش یا آرامش پوشیده می شود.

  • a piece of informal clothing with long sleeves, usually made of thick cotton worn on the upper part of the body


    یک تکه لباس غیررسمی با آستین های بلند که معمولاً از پنبه ضخیم ساخته می شود و روی قسمت بالایی بدن پوشیده می شود.


  • پیراهنی از پنبه ضخیم که آن را روی سر خود می‌کشید، آن را برای ورزش یا گرم نگه داشتن می‌پوشید

  • I replace my urban costume with jeans and a sweatshirt and feel more at peace.


    من لباس شهری ام را با شلوار جین و گرمکن جایگزین می کنم و احساس آرامش بیشتری می کنم.

  • One of the attackers was wearing a sweatshirt with Weetabix written across it.


    یکی از مهاجمان یک سویشرت به تن داشت که روی آن ویتابیکس نوشته شده بود.

  • Or the aerobics look-spandex and sweatshirts.


    یا ایروبیک ظاهر اسپندکس و گرمکن.

  • It was raining quite hard and his Canals sweatshirt felt lumpy and cold.


    باران بسیار شدیدی می‌بارید و عرق‌چین کانال‌هایش گلوله و سرد شده بود.

  • In his sweatshirt and jeans it feels as if it is no temperature at all.


    تو ژاکت و شلوار جینش انگار اصلا درجه حرارت نیست.

  • Her body sags inside her oversized sweatshirt.


    بدنش داخل عرقچین بزرگش افتاده است.

  • Her white sweatshirt is bunched up and tucked in at the small of her back so her rear is exposed.


    سویشرت سفیدش دسته‌بندی شده و در قسمت کوچک پشتش جمع شده است، بنابراین پشتش نمایان است.

  • Her lurex leggings, high suede boots and yellow sweatshirt are folded and tucked away with equal care.


    ساق‌های لورکس، چکمه‌های جیر بلند و سویشرت زرد او با دقتی یکسان تا شده و جمع شده است.

example - مثال

  • She was dressed casually in jeans and a sweatshirt.


    او یک شلوار جین و یک گرمکن معمولی پوشیده بود.

  • He threw on a sweatshirt and jeans.


    یک سویشرت و شلوار جین انداخت.

synonyms - مترادف

  • undershirt


    زیر پیراهن

antonyms - متضاد