word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
a plan that states exactly what students at a school or college should learn in a particular subject
طرحی که دقیقاً بیان میکند که دانشآموزان در یک مدرسه یا کالج باید در یک موضوع خاص چه چیزی بیاموزند
-
(a plan showing) the subjects or books to be studied in a particular course especially a course that leads to an exam
(نقشه ای که نشان می دهد) موضوعات یا کتاب هایی که باید در یک دوره خاص مطالعه شود، به ویژه درسی که منجر به امتحان می شود.
-
طرحی که موضوعات یا کتاب هایی را که باید در یک دوره خاص مطالعه شود نشان می دهد
-
Some teachers might even choose to teach the entire history syllabus by working backwards from the present.
برخی از معلمان حتی ممکن است تصمیم بگیرند که کل برنامه درسی تاریخ را با کار معکوس از زمان حال تدریس کنند.
-
This is particularly true of the mathematics syllabus.
این به ویژه در مورد برنامه درسی ریاضی صادق است.
-
As we have seen previously the art department at Redbrook Secondary School followed a fairly prescribed syllabus.
همانطور که قبلاً دیدیم، بخش هنر در مدرسه متوسطه Redbrook از یک برنامه درسی نسبتاً تجویز شده پیروی کرد.
-
برنامه درسی مانورهای مدرسه پرواز را خواندیم.
-
Assessment schemes vary in the extent to which they rely on a structured syllabus and defined test modes.
طرحهای ارزیابی از نظر میزان تکیه بر یک برنامه درسی ساختاریافته و حالتهای آزمون تعریفشده متفاوت است.
-
لازم نیست همیشه پیوند خاصی به سایر موارد در برنامه درسی داشته باشید.
-
ما باید جبر را مطالعه کنیم -- این در برنامه درسی دوره است.
-
ترم تابستان بسیار کوتاه بود و استاد نتوانست کل برنامه درسی را پوشش دهد.
-
این تمرین ارزشمند بیشتر و یک برنامه درسی نوشتاری با ساختار دقیق را ارائه می دهد.
-
the first-year syllabus
برنامه درسی سال اول
-
Your syllabus may include slots for the development of certain skills such as listening to lectures or writing reports.
برنامه درسی شما ممکن است شامل شکاف هایی برای توسعه مهارت های خاص مانند گوش دادن به سخنرانی ها یا نوشتن گزارش باشد.
example - مثال
-
تاریخ آمریکا در ترم آینده در برنامه درسی قرار خواهد گرفت.
-
آیا برنامه درسی شامل ادبیات مدرن می شود؟
-
چگونه می توان مهارت های کامپیوتری را در برنامه درسی ادغام کرد؟
-
اساتید می خواهند برنامه درسی دوره خود را توسعه دهند.
-
دانش آموزان با توجه به توانایی خود برنامه های درسی مختلفی را انجام می دهند.
-
The courses do not follow the syllabus of any particular examination board.
دوره ها از برنامه درسی هیچ هیئت امتحانی خاصی پیروی نمی کنند.
-
زمان کمی برای خروج از برنامه درسی وجود دارد.
-
این دوره از تاریخ تحت برنامه درسی قدیمی مورد بررسی قرار نگرفت.
-
از گروهی از معلمان با تجربه خواسته شد تا یک برنامه درسی جدید انگلیسی طراحی کنند.
-
برنامه درسی تاریخ فعلی تمرکز بسیار محدودی دارد.
-
آنها به شدت به برنامه درسی رسمی پایبند هستند.
-
ما با استفاده از برخی از سوالات برنامه درسی سال گذشته تمرین کردیم.
-
کدام رمان ها امسال در برنامه درسی هستند؟
synonyms - مترادف
-
برنامه تحصیلی
-
دوره
-
programmeUK
programmeUK
-
programUS
programUS
-
conspectus
کانسپتوس
-
برنامه
-
timetable
جدول زمانی
-
educational programme
برنامه آموزشی
-
دوره تحصیلی
-
طرح کلی دوره
-
course outline
دفترچه
-
جزئیات
-
prospectus
فهرست
-
details
دستور جلسه
-
مطالعات
-
تقویم
-
studies
فهرست کردن
-
calendar
رکورد
-
listing
صورت حساب
-
اسکله
-
طرح
-
docket
برنامه مطالعاتی
-
خلاصه
-
بولتن
-
قرار ملاقات ها
-
synopsis
به صف شدن
-
bulletin
سنگ لوح
-
appointments
فهرست مطالب
-
lineup
-
slate
-