word - لغت

tables || جداول

part of speech - بخش گفتار

N/A || N/A

spell - تلفظ

ˈteɪ.bəl

UK :

ˈteɪ.bəl

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tables] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

  • There was a really noisy table behind us celebrating someone's birthday.


    یک میز واقعاً پر سر و صدا پشت سر ما بود که تولد یک نفر را جشن می گرفتیم.


  • لطفا میز ناهار را بچینید؟

  • An amendment to the proposal was tabled by Mrs James.


    اصلاحیه ای برای این پیشنهاد توسط خانم جیمز ارائه شد.

  • The suggestion was tabled for discussion at a later date.


    این پیشنهاد برای بحث در تاریخ بعدی ارائه شد.

  • We ate our meals sitting around a large dining room table.


    دور یک میز غذاخوری بزرگ نشسته بودیم.

  • The whole table had a very good time.


    کل میز خیلی خوش گذشت.

  • We’ll have to table these last two items until our next meeting.


    ما باید این دو مورد آخر را تا جلسه بعدی خود جدول گذاری کنیم.

  • The table can help you evaluate the potential risks of investing in the Fund.


    جدول می تواند به شما در ارزیابی ریسک های احتمالی سرمایه گذاری در صندوق کمک کند.

  • Building societies dominate the best-value tables for mortgages.


    جوامع ساختمانی بر جداول بهترین ارزش برای وام مسکن تسلط دارند.

  • This table represents export sales.


    این جدول فروش صادراتی را نشان می دهد.

  • When they get to the bargaining table there will be a fight over union membership.


    وقتی به میز مذاکره برسند، دعوا بر سر عضویت در اتحادیه به وجود می آید.

  • In countries where women are denied a seat at the table democracy remains a hollow promise.


    در کشورهایی که زنان از حضور بر سر میز محروم هستند، دموکراسی یک وعده توخالی باقی می ماند.

  • A dividend payment this year is definitely off the table.


    پرداخت سود سهام امسال قطعاً خارج از جدول است.

  • Management said that there were important new benefits on the table.


    مدیریت گفت که مزایای جدید مهمی روی میز وجود دارد.

  • The deal appears to be still on the table.


    به نظر می رسد این معامله همچنان روی میز است.


  • اگر موضوع مهمی برای مطرح کردن دارید، آن را روی میز نگذارید.

  • The company has been looking for a buyer for several months but so far no offer has been tabled.


    این شرکت چندین ماه است که به دنبال خریدار است اما تاکنون هیچ پیشنهادی ارائه نشده است.

  • MPs tabled 118 last minute amendments.


    نمایندگان مجلس 118 اصلاحیه لحظه آخری را ارائه کردند.

  • The motion has been tabled.


    این پیشنهاد مطرح شده است.

  • I propose tabling this for the time being.


    فعلاً پیشنهاد می‌کنم که این جدول ارائه شود.

synonyms - مترادف

  • furnishings


    اثاثیه


  • تجهیزات

  • appointments


    قرار ملاقات ها

  • fixtures


    وسایل

  • movables


    منقول


  • مبلمان

  • moveables


    قابل جابجایی

  • fittings


    اتصالات


  • دنده

  • cabinetwork


    کابینت کاری

  • trappings


    تله

  • appliances


    لوازم خانگی

  • accessories


    تجهیزات جانبی

  • beds


    تخت ها

  • cabinets


    کابینت ها

  • chairs


    صندلی ها

  • accoutrementsUK


    لوازم جانبی انگلستان

  • accoutermentsUS


    acoutermentsUS

  • provisions


    مفاد

  • décor


    دکور

  • decor


    دکور خانه

  • home decor


    چیزها

  • things


    چیز


  • لوازم جانبی

  • paraphernalia


    اثرات

  • effects


    کالاها

  • goods


    احشام، برده زرخرید

  • chattels


    اموال

  • possessions


    واحدها

  • fitments


  • units


antonyms - متضاد

  • chairs


    صندلی ها

  • benches


    نیمکت ها

  • couches


    کاناپه ها

  • seats


    راکرها

  • rockers


    داونپورتز

  • davenports


    میز صندلی

  • settees


    کلیساها

  • cathedrae


    صندلی های راحتی

  • armchairs


    عثمانی ها

  • ottomans


    چسترفیلدز

  • chesterfields


    سالن های استراحت

  • lounges


    تکیه ها

  • recliners


    مبل ها

  • sofas