word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
synonyms - مترادف
-
occupied
مشغول
-
unavailable
غیر قابل دسترسی
-
reserved
رزرو شده است
-
booked
رزرو
-
engaged
نامزد شده
-
پر شده
-
held
برگزار شد
-
به کار گرفته شده
-
employed
در حال استفاده
-
صحبت شده برای
-
spoken for
UtilizedUS
-
utilizedUS
UtilizedUK
-
utilisedUK
مورد استفاده قرار گرفته
-
گره خورده است
-
tied up
اختصاص داده شده است
-
tied down
عقب نگه داشته شد
-
earmarked
کنار گذاشتن
-
kept back
گرفتار
-
نگهداری می شود
-
preoccupied
از پیش تعیین شده
-
kept
سفارشی
-
prearranged
استخدام کرد
-
bespoken
اجاره شده
-
hired
حفظ شد
-
chartered
محصور
-
retained
واجد شرایط
-
restricted
ادعا کرد
-
qualified
محدود
-
claimed
-
appropriated
-
antonyms - متضاد
-
رایگان
-
bare
برهنه
-
خالی
-
unfilled
پر نشده
-
blank
جای خالی
-
unoccupied
بدون اشغال
-
vacant
توخالی
-
hollow
غیر مسکونی
-
uninhabited
عقیم
-
void
بی تکرار
-
barren
بدون اجاره
-
unfrequented
خالی از سکنه
-
untenanted
در دسترس
-
unpopulated
متروک
-
بلا استفاده
-
deserted
رها شده
-
disused
خالی کرد
-
forsaken
تخلیه شد
-
desolate
استفاده نشده
-
vacated
گرفته نشده
-
evacuated
رها شده است
-
unused
بدون مستاجر
-
depopulated
اشغال نشده است
-
untaken
اجازه دادن
-
abandoned
زندگی نشده در
-
tenantless
آزاد شد
-
not occupied
مشغول نبودن
-
-
unlived in
-
liberated
-