word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
a taxi
تاکسی
-
به احتمال زیاد او هر بار با یک تاکسی تماس می گیرد و آن را دور از چشم انتظار می کشد.
-
I shared a taxicab with the Stephens College student and her roommate who had come to meet her at the airport.
من با دانشجوی کالج استفنز و هم اتاقی اش که برای استقبال از او در فرودگاه آمده بودند، یک تاکسی مشترک داشتم.
-
آیا آنها حتی به تاکسی های مجاز لندن نفوذ کرده بودند؟
-
در Foster Place، یکی از تاکسیهای جدید به تنهایی در میان وسایل نقلیه اسبکشی برای کرایه ایستاده بود.
-
On June 4 two hundred sailors in rented taxicabs entered the barrio and beat four young men wearing zoot suits.
در 4 ژوئن، دویست ملوان با تاکسیهای اجارهای وارد باریو شدند و چهار مرد جوان را که کت و شلوار زوت پوشیده بودند، کتک زدند.
-
Then when Hyde thought the driver was beginning to suspect something he sent the taxicab away and continued on foot.
سپس، وقتی هاید فکر کرد که راننده به چیزی مشکوک شده است، تاکسی را دور کرد و پیاده ادامه داد.
-
تاکسی به آرامی حرکت کرد و یک پیچ گسترده در مقابل کالج ترینیتی انجام داد.
-
تاکسیهای زرد رنگ از جلوی او عبور میکنند، جلوی او منحرف میشوند و در چراغهای توقف به شدت ترمز میکنند.
example - مثال
synonyms - مترادف
-
taxi
تاکسی
-
cab
هک کردن
-
hack
مینی کابین
-
minicab
تاکسی هکنی
-
hackney cab
کالسکه هکنی
-
hackney carriage
فاجعه
-
fiacre
کالسکه
-
carriage
هکنی
-
hackney
تاکسی زرد
-
taxi cab
کابین با مجوز محدود
-
yellow cab
مربی
-
restricted-license cab
تاکسی کولی
-
جیتنی
-
gypsy cab
ماشین توریستی
-
jitney
تاکسی سیاه
-
ماشین کرایه خصوصی
-
black cab
Warning: Undefined array key 16 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
Warning: Undefined array key 17 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529