word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
دوران نوجوانی شما دوره ای از زندگی شماست که بین 13 تا 19 سال دارید
-
نوجوانی یک فرد دوره ای است که در آن بین 13 تا 19 سال سن دارند
-
محدوده دما بین 13 تا 19 درجه
-
دوره زمانی بین 11 تا 19 در هر قرن، معمولاً 1911-1919 یا 2011-2019
-
سال هایی که 13 تا 19 ساله هستید
-
نوجوانان نیز اعداد 13 تا 19 هستند
-
چهار پسر سیاهپوست در ماشین بودند، اواخر نوجوانی تا اوایل دهه 20.
-
در اوایل نوجوانی او با یک شرکت مدیریت قرارداد داشت.
-
اما در اواخر نوجوانی علاقه خود را از دست داد.
-
Tijuana in the late teens already was developing the reputation of a wide-open town.
تیجوانا در اواخر نوجوانی در حال توسعه شهرت یک شهر باز بود.
-
Iced teas especially Snapple and Arizona have been hits with consumers in their late teens and early 20s.
چای های یخی، به ویژه اسنپل و آریزونا، در اواخر نوجوانی و اوایل دهه 20 سالگی مورد توجه مصرف کنندگان قرار گرفته است.
-
نزدیکتر که شدم دیدم جوانهایی هستند، اکثراً در اواخر نوجوانی و اوایل بیست سالگی.
-
ترفندی که صنعت شیر با آن روبهرو است این است که بچهها را تا اواخر نوجوانی در عادت شیر نگه دارید.
example - مثال
-
او از نوجوانی شروع به نوشتن شعر کرد.
-
در اوایل/ اواخر نوجوانی خود باشید
-
وقتی به سن نوجوانی رسید، نمی خواست با برادرش در یک اتاق مشترک باشد.
-
پدر و مادرش در دوران نوجوانی طلاق گرفتند.
-
او از دوران نوجوانی مشکلات پوستی داشت.
-
یک شاهد عینی پسری را در اواسط تا اواخر نوجوانی توصیف کرد که ژاکت تیره پوشیده بود.
-
هر دو دخترم در سنین نوجوانی هستند.
-
او در اوایل / اواسط / اواخر نوجوانی خود است.
-
دمای هوا فردا در نوجوانان پیش بینی می شود.
-
این نوع ساختمان در دهه های نوجوانی و بیستم ساخته شده است.
-
او در دوران نوجوانی مجری برنامه رادیویی خود بود.
-
دمای هوا امروز از نوجوانان تا دهه بیست در شمال شرق خواهد بود.
synonyms - مترادف
-
جوانان
-
adolescence
بلوغ
-
young adulthood
بزرگسالی جوان
-
boyhood
کودکی
-
girlhood
دخترانه
-
puberty
جوانی
-
juvenescence
نوجوانی
-
juvenility
دوران کودکی
-
نابالغی
-
immaturity
اقلیت
-
سبزی
-
greenness
روزهای سالاد
-
youthfulness
سن نامناسب
-
salad days
بهار
-
awkward age
سن حساس
-
شکوفه
-
tender age
جزر و مد کامل
-
bloom
بهار زندگی
-
springtide
نخست
-
جهل
-
بی تجربگی
-
ignorance
سال های اول
-
inexperience
بی گناهی
-
early years
سال های نوجوانی
-
innocence
عدم سن
-
teenage years
دوران نوزادی
-
nonage
اوایل زندگی
-
infancy
خردسالی
-
Warning: Undefined array key 28 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
pubescence
Warning: Undefined array key 29 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
juniority
Warning: Undefined array key 30 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
antonyms - متضاد
-
adulthood
بزرگسالی
-
infancy
دوران نوزادی
-
تجربه
-
پایان
-
دانش
-
کهنسال
-
manhood
مردانگی
-
اکثریت
-
maturity
بلوغ
-
adultness
پدر و مادر بودن
-
maturation
زندگی بعدی
-
parenthood
پیری
-
Warning: Undefined array key 12 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589
-
senility
Warning: Undefined array key 13 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589