word - لغت

ticked || تیک زده

part of speech - بخش گفتار

N/A || N/A

spell - تلفظ

tɪk

UK :

tɪk

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ticked] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

  • The ticking of the clock kept her awake.


    تیک تاک ساعت او را بیدار نگه داشت.

  • Tick (off) each item on the list as you complete it.


    هنگامی که آن را تکمیل می کنید، هر مورد موجود در لیست را علامت بزنید (خاموش).

synonyms - مترادف


  • خشمگین

  • irate


    برافروخته

  • furious


    خشمگین شد

  • incensed


    پر جنب و جوش

  • enraged


    عصبانی

  • infuriated


    بالستیک

  • livid


    دیوانه

  • outraged


    رتبه بندی کرد

  • angered


    آپپلکسی

  • ballistic


    وبا

  • indignant


    دود

  • ireful


    هار

  • mad


    کف کردن

  • rankled


    به هم ریخته

  • riled


    پیراهن

  • apoplectic


    دردناک

  • choleric


    ملتهب شده

  • fuming


    داغ

  • wrathful


    ملتهب

  • rabid


    خشمگین کردن

  • foaming


    بخار پز کردن

  • roiled


    پریدن

  • shirty


    رایلی

  • sore


  • enflamed


  • hot


  • inflamed


  • infuriate


  • steaming


  • hopping


  • riley


antonyms - متضاد

  • angerless


    بدون عصبانیت

  • delighted


    خوشحال

  • pleased


    راضی


  • خرسند

  • satisfied


    خوشحالم

  • gratified


    در آسمان هفتم

  • contented


    هیجان زده


  • وجد

  • in seventh heaven


    افسون شده

  • thrilled


    شادی آور

  • ecstatic


    مسحور شده

  • charmed


    خفه شده

  • joyous


    سپاسگزار

  • enchanted


    بسیار خوشحال

  • chuffed


    سرخوشی

  • thankful


    سرخوش

  • overjoyed


    محتوا

  • euphoric


    قلقلک داد

  • elated


    خوشحال کننده


  • شیفته

  • tickled


    اسیر

  • jubilant


    پیروز

  • enraptured


    سعادتمند

  • captivated


    ارسال شد

  • joyful


    خوشحال شد

  • triumphant


    سرگرم شده

  • blissful


  • sent


  • gleeful


  • gladdened


  • amused