word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
عنوان فرعی
استحقاق
زیرنویس شده
حق داشتن
google image
description - توضیح
-
داشتن عنوانی در اشراف، مانند «ارباب»، دوک، ارل و غیره
-
با عنوان
-
A person who is titled has a special word such as Sir or Lady before their own name showing that they have a high social rank
فردی که لقب گرفته است قبل از نام خود یک کلمه خاص مانند آقا یا خانم دارد که نشان می دهد از رتبه اجتماعی بالایی برخوردار است.
-
Sometimes he felt desperately shy and this specially seemed to happen when titled laymen or captains of industry appeared.
گاهی اوقات او به شدت احساس خجالتی می کرد و به نظر می رسید که این اتفاق به ویژه زمانی رخ می دهد که افراد عادی یا ناخداهای صنعت ظاهر می شوند.
synonyms - مترادف
-
noble
نجیب
-
aristocratic
اشرافی
-
patrician
پدر زاده
-
highborn
اصیل
-
blue-blooded
اشراف زاده
-
upper-class
طبقه بالا
-
well-born
خوب متولد شده
-
well-bred
خوش تربیت
-
gentle
ملایم
-
wellborn
بلند نژاد
-
highbred
مهربان
-
genteel
عالی
-
بزرگ
-
نخبه
-
پوسته بالایی
-
upper-crust
خوب متولد شد
-
high-born
سطح بالا
-
اربابی
-
upmarket
جوراب ابریشمی
-
lordly
از تولد ملایم
-
silk-stocking
زمین داری
-
فرود آمد
-
landowning
شیک
-
landed
نجیب زاده
-
posh
بالا کشو
-
upper crust
از تولد اصیل
-
noble-born
پادشاهی
-
top-drawer
ملکه ای
-
-
kingly
-
queenly
antonyms - متضاد
-
baseborn
متولد پایه
-
مشترک
-
humble
فروتن
-
ignoble
حقیر
-
کم
-
lower-class
طبقه پایین
-
lowly
پست
-
منظور داشتن
-
nonaristocratic
غیر اشرافی
-
plebeian
پلبی
-
ungenteel
بی ادب
-
proletarian
پرولتاریا
-
working-class
طبقه کارگر
-
low-born
کم زاده
-
blue-singlet
آبی تک
-
abased
مستقر شده است
-
فقیر
-
peasant
دهقان
-
نامشخص
-
undistinguished
prole
-
prole
محروم
-
underprivileged
گدایی
-
beggarly
ساده
-
خدمتگزار
-
servile
ناچیز
-
trivial
غیر پیچیده
-
lowborn
بی شرف
-
unsophisticated
پست تر
-
undignified
از کم تولد
-
inferior
-