word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
قبل از فعل استفاده می شود تا نشان دهد که در مصدر است
-
بعد از چند افعال استفاده می شود. به خصوص زمانی که عمل توصیف شده در مصدر بعدا اتفاق می افتد.
-
بعد از بسیاری از افعال موافقت استفاده می شود. نیازمند و خواستن
-
به جای تکرار یک بند فعل استفاده می شود.
-
در عباراتی استفاده می شود که در آن سفارشات و درخواست های گزارش شده وجود دارد.
-
بعد از چند صفت استفاده می شود.
-
بعد از برخی اسم ها استفاده می شود.
-
بند حاوی to + مصدر را می توان به عنوان موضوع جمله استفاده کرد.
-
بعد از کلمات سوالی استفاده می شود
-
با مصدر برای بیان کاربرد یا هدف استفاده می شود.
-
شما می توانید یک بند با عبارتی حاوی to + مصدر معرفی کنید.
-
با مصدر بعد از there is یا There are و یک اسم استفاده می شود.
-
ادامه دادن به وسیله برای ادامه فعالیت یا وضعیت فعلی.
-
در مسیر.
-
برای نشان دادن اینکه چه کسی چیزی را دریافت می کند یا چه کسی یک عمل را تجربه می کند استفاده می شود.
-
با افعال زیادی که دو مفعول دارند. «to» را می توان قبل از شی غیر مستقیم استفاده کرد.
-
until a particular time. state. or level is reached.
تا زمان خاصی حالت. یا به سطح رسیده است.
-
هنگام گفتن زمان استفاده می شود. به معنای قبل از ساعت ذکر شده است.
-
برای نشان دادن حالت شدید استفاده می شود.
-
in connection with.
در ارتباط با.
-
برای گفتن جایی که چیزی بسته یا وصل شده است استفاده می شود.
-
قبل از مصدر استفاده می شود. معمولا با `be`. برای نشان دادن یک اقدام آینده
-
در این الگو برای گفتن اینکه کسی باید چه کاری انجام دهد یا دستور بدهد استفاده می شود.
-
Newspapers often use to + infinitive without `be` in their headlines (= titles of articles) when reporting planned future events.
روزنامهها معمولاً هنگام گزارش رویدادهای آینده برنامهریزیشده، از + مصدر بدون «be» در سرفصلهای خود (= عنوان مقالات) استفاده میکنند.
-
causing a particular feeling in a particular person.
ایجاد یک احساس خاص در یک فرد خاص.
-
considered by.
در نظر گرفته شده توسط.
-
serving.
خدمت کردن
-
مخالف یا خیلی نزدیک
-
matching or belonging to.
تطبیق یا متعلق به.
-
having as a characteristic feature.
داشتن به عنوان یک ویژگی مشخص
-
برای نشان دادن موقعیت چیزی یا کسی در مقایسه با چیزی یا شخص دیگری استفاده می شود.
-
به افتخار یا یادبود.
-
for each.
برای هر.
-
در عباراتی استفاده می شود که محدوده ای را نشان می دهد.
-
همزمان با موسیقی یا صداهای دیگر.
-
مربوط به یک واکنش یا نتیجه مثبت.
-
compared with.
در مقایسه با.
-
در یک موقعیت بسته
-
قبل از فعل استفاده می شود که نشان می دهد در مصدر است.
-
به دنبال یک مصدر بعد از صفت استفاده می شود.
-
به دنبال اسم مصدر بعد از اسم استفاده می شود.
-
به دنبال یک مصدر می توان یک بند را شروع کرد.
-
به دنبال یک مصدر می توان برای بیان درخواست ها یا سفارش ها استفاده کرد.
-
To followed by an infinitive is used after how. what. when. where. whether. which. who. whom. or whose.
به دنبال یک مصدر بعد از how استفاده می شود. چی. چه زمانی. جایی که. چه. که سازمان بهداشت جهانی. چه کسی یا که.
-
به دنبال یک مصدر بعد از کافی استفاده می شود.
-
هنگام پاسخ دادن به سؤالات به جای بند فعل استفاده می شود.
-
به منظور انجام کاری
-
در جهت یا تا آنجا که.
-
To can be used to show the position of something or someone in relation to something or someone else.
To می تواند برای نشان دادن موقعیت چیزی یا کسی در رابطه با چیزی یا شخص دیگری استفاده شود.
-
برای نشان دادن چیزی روی یا اطراف چیزی است.
-
در عباراتی استفاده می شود که محدوده ای از چیزها یا فاصله بین مکان ها را نشان می دهد.
-
برای نشان دادن اینکه چه کسی چیزی را دریافت می کند یا چه کسی یک عمل را تجربه می کند استفاده می شود.
-
in connection with.
در ارتباط با.
-
compared with.
در مقایسه با.
-
until a particular time. state. or condition is reached.
تا زمان خاصی حالت. یا به شرایط رسیده است.
-
به استفاده می شود. هنگام دادن زمان به معنای دقایقی قبل از ساعت ذکر شده است.
-
ایجاد یک احساس یا تأثیر خاص در کسی.
-
considered by.
در نظر گرفته شده توسط.
-
matching or belonging to.
تطبیق یا متعلق به.
-
برای هر یک از مطابق.
example - مثال
-
جویدن این گوشت سخت است.
-
در یک روز گرم شنیدن صدای خرد شدن یخ در یک لیوان لذت بخش است.
-
من ترجیح می دهم کار نکنم اما انتخاب زیادی ندارم.
-
پارک کردن در مرکز شهر غیرممکن است.
-
صدای رعد و برق بلند شد و باران شروع به باریدن کرد.
-
او برای معاینات منظم نزد پزشکش می رود.
-
او یک پوزخند خنده دار به دوربین ها زد.
-
خریدهای خود را به میز فروش ببرید. و دستیار آنها را برای شما میپیچد.
-
وقتی بازنشسته می شویم. ما به سمت آب و هوای گرمتر حرکت خواهیم کرد.
-
با مربی به فرودگاه می رویم.
-
این چک را برای چه کسی باید انجام دهم؟
-
وقتی برگه های کاری خود را تمام کردید. آنها را به هم بچسبانید و به من بدهید.
-
او یک آرامش بزرگ برای مادرش است.
-
آیا هنوز این خبر به اطلاع کارکنان رسیده است؟
-
اگر سرویس خیلی بد بود چرا از مدیر شکایت نکردید؟
-
نرخ ارزان برای تماس های تلفنی خارج از کشور از ساعت 8 شب است. تا ساعت 8 صبح
-
جنگ داخلی اسپانیا از سال 1936 تا 1939 ادامه یافت.
-
دخترم حدود یک هفته برای خوابیدن خودش گریه می کرد.
-
مولی تا کلاس 7 موسیقی خواند. فکر کنم همینطور بود.
-
کل دوره از ابتدا تا انتها یک فاجعه بود.
-
او ادعای درستی برای این عنوان ندارد.
-
مثل خیلی از مردها او در تعهد خود به یک رابطه مشکل دارد.
-
او بیشتر به خاطر تعهدش به خلع سلاح هسته ای شناخته شده است.
-
واکنش مردم به درخواست بحران سخاوتمندانه و دلسوزانه بود.
-
آنها قصد داشتند مجسمه ای برای رئیس جمهور بگذارند.
-
فردا سحر باید حرکت کنیم.
-
شما باید فوراً به اتاق خود بروید.
-
اگر قرار است در امتحان قبول شود. او باید کار بیشتری انجام دهد.
-
قرار است نیروها نقش آتش نشانی را بر عهده بگیرند.
-
گفت از اتاق بیرون نرویم.
-
در کمال تعجب آنها. همه آنها امتحان را پس دادند
-
یاد گرفتم. به دلخوری من که قبلا رفته بود
-
در کمال وحشت. ماشین به سمت راست چرخید
-
به ناامیدی من دیدم آب بالا می آید.
-
خانه ما باید برای آنها مجلل به نظر برسد.
-
وفاداری برای آنها معنایی ندارد.
-
برای من عجیب به نظر می رسید که آنها نمی خواستند به لندن بیایند.
-
آداب و رسوم ما احتمالاً برای آنها خنده دار به نظر می رسد.
-
او پای شاه بود.
-
او پزشک فقرا بود.
-
او خدمتکار یک خانواده ثروتمند در لندن بود.
-
صورتشان بینی به بینی بود. اخم کردن به یکدیگر
-
بچه ها پشت به هم ایستادند تا ببینند چه کسی قد بلندتر است.
-
ایستاده بود. دست به دهان در وحشت
-
آیا جلدی برای این کتاب وجود دارد؟
-
طبیعت او جنبه نرم تری دارد.
-
رمز کامپیوترم را به او دادم.
-
این کتاب به پسرش تقدیم شده است.
-
دوست دارم این فیلم را به یاد پدرم تقدیم کنم.
-
پوند چند یورو است؟
-
هر معلم سه فرزند دارد.
-
پلیس انتظار چهار تا پنج هزار راهپیمایی فردا را دارد.
-
به ازای هر نفر دو تا چهار نوشیدنی را مجاز کرده ایم.
-
من در شمال ورشو زندگی می کنم.
-
من ده سنگ به هشت او وزن می کنم.
-
او فکر می کند خانه اش عالی است. اما به جایی که من زندگی می کنم چیزی نیست.
synonyms - مترادف
-
به سمت
-
برای
-
به سمت
-
facing
رو به رو
-
به
-
از طریق به
-
در مسیر
-
در مسیر برای
-
در مسیر به
-
در مسیر به سمت
-
در مسیر به سمت
-
در جاده به
-
در راه
-
directed toward
به سمت ... نشانه رفته
-
به سوی