word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
willingness to allow people to do say or believe what they want without criticizing or punishing them
تمایل به اجازه دادن به افراد برای انجام، گفتن یا باور آنچه می خواهند بدون انتقاد یا تنبیه آنها
-
درجه ای که شخص می تواند درد، مشکل و غیره را بدون آسیب یا آسیب ببیند
-
willingness to accept behaviour and beliefs that are different from your own although you might not agree with or approve of them
تمایل به پذیرش رفتار و باورهایی که با خود شما متفاوت است، اگرچه ممکن است با آنها موافق نباشید یا آنها را تأیید نکنید.
-
the ability to deal with something unpleasant or annoying or to continue existing despite bad or difficult conditions
توانایی رویارویی با چیزی ناخوشایند یا آزاردهنده، یا ادامه وجود با وجود شرایط بد یا دشوار
-
توانایی حیوان یا گیاه برای آسیب نرسیدن به دارو یا سم در مدت زمان طولانی
-
مقداری که ممکن است یک اندازه گیری یا محاسبه تغییر کند و همچنان قابل قبول باشد
-
willingness to accept behavior and beliefs that are different from your own even if you disagree with or disapprove of them
تمایل به پذیرش رفتار و باورهایی که با خودتان متفاوت است، حتی اگر با آنها مخالف باشید یا آنها را تایید نکنید.
-
توانایی تحمل چیزی ناخوشایند یا آزاردهنده، یا ادامه دادن به حرکت با وجود مشکلات
-
بردباری کیفیتی نبود که شما با والدین من نسبت دادید.
-
این پاسخ انعطاف پذیر به هر دارویی، اعم از تفریحی یا درمانی، تحمل نامیده می شود.
-
Thus it can be the grounds for greater tolerance and wiser value judgments about normative political issues.
بنابراین میتواند زمینهای برای تساهل بیشتر و قضاوتهای ارزشی عاقلانهتر در مورد مسائل سیاسی هنجاری باشد.
-
لیز به تحمل رفتار وحشتناک ایوان افتخار می کرد.
-
In addition Los Angeles has always demonstrated a remarkably high tolerance for spiritual innovators political cranks and religious eccentrics.
علاوه بر این، لس آنجلس همیشه تحمل فوقالعاده بالایی را برای مبتکران معنوی، تندروهای سیاسی و افراد غیرعادی مذهبی نشان داده است.
-
The government is beginning to show more tolerance of opposition groups.
دولت شروع به نشان دادن تساهل بیشتری نسبت به گروه های مخالف کرده است.
-
مدرسه نگرش مدارا نسبت به همه مردم را تشویق می کند.
-
racial tolerance
تحمل نژادی
-
This document is astonishing proof of the religious tolerance and attention to detail shown by the kings of Persia.
این سند دلیل شگفت انگیزی از تساهل مذهبی و توجه به جزئیات است که توسط پادشاهان ایران نشان داده شده است.
-
And although opportunism has often got the better of his instincts he has tended towards social tolerance.
و اگرچه اپورتونیسم غالباً غرایز او را بهتر کرده است، او به سوی مدارای اجتماعی گرایش داشته است.
-
It has just published a table listing 48 countries and their tolerance of economic corruption in trade deals.
به تازگی جدولی را منتشر کرده است که فهرستی از 48 کشور و میزان تحمل آنها در برابر فساد اقتصادی در معاملات تجاری را نشان می دهد.
example - مثال
-
او تحمل هیچ گونه شوخی را نداشت.
-
religious tolerance
مدارا مذهبی
-
a reputation for tolerance of alternative lifestyles
شهرت برای تحمل شیوه های زندگی جایگزین
-
تحمل سرما
-
تحمل الکل با افزایش سن کاهش می یابد.
-
آنها با تحمل 0.0001 سانتی متر کار می کردند.
-
او بچهها را تماشا میکرد که با شکیبایی سرگرمکننده آب به اطراف پرتاب میکردند.
-
او نسبت به خواهر کوچکترش تحمل بیشتری نسبت به قبل نشان می داد.
-
این سیاست مستلزم تحمل بیشتر خارجی ها بود.
-
عدم تحمل شما ناامید کننده است.
-
درخواستی برای تحمل بیشتر تنوع مذهبی
-
They have shown remarkable tolerance of the delays.
آنها تحمل قابل توجهی نسبت به تاخیرها نشان داده اند.
-
ما باید با تعصب مبارزه کنیم و نگرش مدارا با دیگران را تشویق کنیم.
-
او تحمل بالای خود را در برابر درد ثابت کرد.
-
گیاهان را بر اساس میزان تحمل نور و گرما گروه بندی می کنیم.
-
برخی از کودکان تحمل کمی برای کسالت دارند.
-
این دوره در تاریخ به دلیل تساهل مذهبی آن مورد توجه قرار نگرفته است.
-
Some members of the party would like to see it develop a greater tolerance of/towards contrary points of view.
برخی از اعضای حزب مایلند تحمل بیشتری نسبت به دیدگاه های مخالف داشته باشند.
-
My tolerance of/for heat is considerably greater after having lived in the Far East for a couple of years.
تحمل من نسبت به گرما پس از چند سال زندگی در خاور دور بسیار بیشتر است.
-
تحمل / تحمل بیشتر دارو
-
قطعاتی که با تلورانس هزارم اینچ ساخته شده اند
-
religious/racial tolerance
تحمل مذهبی/نژادی
-
تحمل خشونت در این مدرسه صفر است - اگر در حال دعوا باشید، تعلیق خواهید شد.
-
من تحمل زیادی برای هوای گرم و مرطوب ندارم.
synonyms - مترادف
-
patience
صبر
-
leniency
نرمش
-
forbearance
بردباری
-
clemency
رحم
-
indulgence
زیاده خواهی
-
lenience
بزرگواری
-
magnanimity
نرمی
-
lenity
درك كردن
-
سهل انگاری
-
permissiveness
تحمل
-
toleration
رنج
-
sufferance
پذیرش - پذیرفته شدن
-
acceptance
خیریه
-
رضایت
-
complaisance
سستی
-
laxness
ابراز همدردی
-
sympathy
رنج طولانی
-
long-suffering
رحم و شفقت - دلسوزی
-
compassion
مهربانی
-
kindness
خیرخواهی
-
benevolence
بشریت
-
humanity
رحمت
-
mercy
حیف
-
grace
لطافت
-
pity
حسن نیت
-
tenderness
توجه
-
kindliness
سخاوت
-
goodwill
Warning: Undefined array key 27 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
Warning: Undefined array key 28 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
endurance
Warning: Undefined array key 29 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
generosity
Warning: Undefined array key 30 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
antonyms - متضاد
-
intolerance
عدم تحمل
-
impatience
بی تابی
-
bigotry
تعصب
-
تبعیض
-
narrow-mindedness
تنگ نظری
-
prejudice
فرقه گرایی
-
sectarianism
جانبداری
-
bias
رد
-
disapproval
بی حالی
-
lethargy
مستعد بودن
-
proneness
ضعف
-
weakness
جزم گرایی
-
dogmatism
حزب گرایی
-
partisanship
عدم آزادی
-
illiberality
بی لیبرالی
-
illiberalness
Warning: Undefined array key 15 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589