word - لغت

toxicity || سمیت

part of speech - بخش گفتار

noun || اسم

spell - تلفظ

/tɒkˈsɪsəti/

UK :

/tɑːkˈsɪsəti/

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [toxicity] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

  • substances with high levels of toxicity


    موادی با سطح سمیت بالا

  • Minor toxicities of this drug include nausea and vomiting.


    از سمیت های جزئی این دارو می توان به حالت تهوع و استفراغ اشاره کرد.

  • Staff members spoke about a culture of toxicity and abuse in the workplace.


    اعضای کارکنان در مورد فرهنگ مسمومیت و سوء استفاده در محل کار صحبت کردند.

  • The patient displays signs of hypothyroidism due to drug toxicity.


    بیمار علائم کم کاری تیروئید را به دلیل مسمومیت دارویی نشان می دهد.

  • Tests of the chemical have shown that it has a high level of toxicity.


    آزمایشات این ماده شیمیایی نشان داده است که سطح سمیت بالایی دارد.

  • The toxicity of the drug severely limits its use.


    سمیت دارو مصرف آن را به شدت محدود می کند.

  • The paint has a very low toxicity to children and household pets.


    این رنگ سمیت بسیار کمی برای کودکان و حیوانات خانگی دارد.

synonyms - مترادف

  • deadliness


    ضرب الاجل بودن

  • noxiousness


    مضر بودن

  • injuriousness


    آسیب رساندن

  • harmfulness


    مسمومیت

  • poisonousness


    سمی بودن

  • venomousness


    بدخیمی

  • malignancy


    بیماری زایی

  • malignance


    کشنده بودن

  • virulency


    کشندگی

  • lethalness


    عفونی بودن

  • lethality


    مرگبار

  • infectiousness


    مرگ و میر

  • fatalness


    حدت

  • deathliness


    بدخواهی

  • virulence


    کینه توزی

  • malevolence


    دشمنی

  • maliciousness


    نفرت

  • spitefulness


    با وجود

  • enmity


    پست

  • hatred


    نارضایتی

  • malignity


    خصومت

  • spite


    هتک ابرو


  • شرارت

  • meanness


    بد

  • despitefulness


    تندی


  • indignity


  • viciousness


  • malice


  • evil


  • nastiness


antonyms - متضاد

  • harmlessness


    بی ضرر بودن