word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
ماضی ساده و ماضی ازپی گیری
-
برای یافتن کسی یا چیزی که گم شده است
-
پیدا کردن منشا چیزی
-
کشف علل یا منشاء چیزی با بررسی روشی که در آن ایجاد شده است
-
برای توصیف راهی که در آن چیزی توسعه یافته است
-
to copy a drawing or pattern etc. by drawing over its lines through a thin piece of transparent paper
برای کپی کردن یک طرح یا الگو و غیره با کشیدن روی خطوط آن از طریق یک تکه کاغذ شفاف نازک
-
برای کشیدن یک شکل با نشان دادن خطوط اصلی یا بیرونی
example - مثال
-
پلیس در حال تلاش برای ردیابی مادر نوزاد تازه متولد شده ای است که در خارج از بیمارستان رها شده بود.
-
Attempts to trace the whereabouts of a man seen leaving the scene of the crime have so far been unsuccessful.
تلاش برای ردیابی محل اختفای مردی که در حال ترک صحنه جنایت دیده شده است تاکنون ناموفق بوده است.
-
سرانجام دختر گمشده آنها در منچستر (= پیدا شد).
-
شرکت تلفن قادر به ردیابی تماس نبود.
-
هنوز هیچ کس نتوانسته است منبع این شایعات را ردیابی کند.
-
شیوع مسمومیت غذایی در برخی از صدف های آلوده ردیابی شد.
-
او سابقه خانوادگی خود را به قرن هفدهم بازمی گرداند.
-
The practice of giving eggs at Easter can be traced back to (= first happened in) festivals in ancient China.
عادت دادن تخم مرغ در عید پاک را می توان به جشنواره های چین باستان (= اولین بار در آن اتفاق افتاد) ردیابی کرد.
-
این فیلم وقایع منتهی به انقلاب روسیه در سال 1917 را دنبال می کند.
-
این تصویر را خودتان کشیدید یا آن را دنبال کردید؟
-
او یاد گرفت که نام خود را با ردیابی حروف بنویسد.
-
کودک در حال ردیابی الگوهای درون/روی ماسه با چوب بود.
synonyms - مترادف
-
copied
کپی شده است
-
drawn
کشیده شده
-
duplicated
کپی شده
-
etched
حکاکی شده
-
imitated
تقلید کرد
-
imprinted
چاپ شده
-
outlined
مشخص شده است
-
reproduced
تکثیر شده است
-
sketched
ترسیم شده است
-
graphic
گرافیکی
-
دیداری
-
illustrative
گویا
-
illustrated
نشان داده شده است
-
pictorial
تصویری
-
diagrammatic
نموداری
-
illustrational
مصور
-
pictoric
نمایندگی
-
representational
شمایل نگاری
-
iconographic
نقاشی شده
-
painted
تصویر شده است
-
pictured
به تصویر کشیده
-
portrayed
به تصویر کشیده شده است
-
depicted
مشاهده گردید
-
seen
مشخص شده
-
engraved
مسدود کردن
-
marked-out
نمادین
-
blocked-out
عکاسی
-
symbolic
خیالی
-
photographic
Warning: Undefined array key 28 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
imaginal
Warning: Undefined array key 29 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
depictive
Warning: Undefined array key 30 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
antonyms - متضاد
-
impressionistic
امپرسیونیستی
-
implicit
ضمنی
-
obscure
مبهم
-
unclear
غیر واضح