word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
با بریدن مقدار کمی از آن چیزی را مرتب تر یا تراز تر کنید
-
کم کردن مقدار یا اندازه چیزی
-
تزیین چیزی با افزودن اشیا، تکههای مواد و غیره که آن را جذاب میکند
-
لاغر به روشی جذاب و سالم
-
مرتب و منظم
-
an act of making something especially someone's hair tidier or more level by cutting a small amount off it
عملی برای مرتب کردن یا تراز کردن چیزی مخصوصاً موهای شخصی با کوتاه کردن مقدار کمی از آن
-
→ trimming
→پیرایش
-
the decorative features of a vehicle for example the type and colour of the material that is used to cover the seats
ویژگی های تزئینی یک وسیله نقلیه، به عنوان مثال نوع و رنگ موادی که برای پوشاندن صندلی ها استفاده می شود
-
از نظر بدنی آماده و آماده یا در شرایط خوبی است
-
حتی با بریدن مقدار کمی چیزی تمیزتر یا بیشتر درست کنید
-
کوتاه کردن نیز کاهش است
-
برای افزودن تزئین به چیزی
-
ماده ای که برای افزودن تزئین به چیزی استفاده می شود
-
لاغر و به نظر می رسد در شرایط بدنی خوبی است
-
برای کاهش هزینه های غیر ضروری
example - مثال
-
برای کوتاه کردن پرچین
-
موهای من نیاز به کوتاه کردن دارد.
-
انتهای برگ سبزی را قبل از پختن جدا کنید.
-
آنها سعی می کنند هزینه های خود را کاهش دهند، بنابراین کارکنانی که ترک می کنند جایگزین نمی شوند.
-
لبه های ژاکت با پولک های دوزی کوتاه شده بود.
-
به نظر خیلی خوش تیپ به نظر می رسید - آیا وزن کم کرده اید؟
-
چمن ها و تخت گل های مرتب را مرتب کنید
-
من از آرایشگر خواستم یک تریم کند.
-
فقط انتهای آن را اصلاح کنید، لطفا.
-
این خودرو دارای فضای داخلی شیک با تزئینات کامل چرمی است.
-
تفاوت بین تریم های مختلف فولکس واگن چیست؟
-
Many dealers have realized that small-car shoppers are willing to buy higher trim levels and optional features.
بسیاری از فروشندگان متوجه شده اند که خریداران خودروهای کوچک مایل به خرید سطوح بالاتر و امکانات اختیاری هستند.
-
آیا برای دویدن در روز یکشنبه آماده هستید؟
-
ریش مرتب و مرتبی داشت.
-
ما باید هزینه ها را با عدم انجام سفرهای غیر ضروری کاهش دهیم.
-
روپوش با خز تزئین شده بود.
-
لباسهای جدید تیم آبی با تزئینات مشکی هستند.
-
او مردی کوتاه قد، خوش اندام و متین بود.
-
این بانک 850 کارگر را به عنوان بخشی از یک برنامه کاهش هزینه ها تعدیل خواهد کرد.
-
چندین برنامه حذف شد تا 600000 دلار از بودجه سالانه 6.7 میلیون دلاری شرکت حذف شود.
-
trim costs/debt/growth
کاهش هزینه ها / بدهی / رشد
-
این شرکت باید چربی را کم کند تا خود را برای سرمایه گذاران شرکتی جذاب کند.
-
این مقاله در مورد چگونگی حذف چربی صورتحساب مواد غذایی خود توصیه می کند.
synonyms - مترادف
-
cuts
برش می دهد
-
prunes
آلو
-
shears
قیچی
-
clips
کلیپ های
-
crops
محصولات زراعی
-
shaves
اصلاح می کند
-
pares
پارس
-
snips
تکه تکه ها
-
mows
چمن زنی
-
nips
نیش
-
polls
نظرسنجی ها
-
pollards
پولاردها
-
bobs
باب
-
docks
اسکله ها
-
lops
lops
-
removes
حذف می کند
-
shortens
کوتاه می کند
-
barbers
آرایشگران
-
cuts back
کاهش می دهد
-
cuts off
قطع می کند
-
evens up
یکنواخت می شود
-
takes off
بلند می شود
-
chops off
خرد می کند
-
lops off
لوپ کردن
-
slices off
برش می کند
-
whittles down
کم می کند
-
hacks off
هک کردن
-
nips off
خفه کردن
-
shaves off
کلیپ های خاموش
-
clips off
Warning: Undefined array key 29 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
trims off
Warning: Undefined array key 30 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
antonyms - متضاد
-
develops
توسعه می دهد
-
expands
گسترش می یابد
-
increases
افزایش
-
lengthens
طولانی می شود
-
loses
از دست می دهد
-
lets grow
اجازه می دهد رشد کند