word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
example - مثال
-
او به تمام سوالات آنها به وضوح و بدون ابهام پاسخ داد.
-
وکلای او به صراحت اعلام کردند که او از هیچ گونه رفتار غیراخلاقی آگاه نیست.
-
قوانین باید بدون ابهام روشن باشند.
synonyms - مترادف
-
frankly
رک و پوست کنده
-
candidly
با صراحت
-
به طور مستقیم
-
openly
بی پرده
-
forthrightly
صریح
-
bluntly
به صراحت
-
plainly
به وضوح
-
straightforwardly
آشکارا
-
overtly
صراحتا
-
explicitly
بدون ابهام
-
outspokenly
آزادانه
-
unequivocally
کچل
-
به طور قطعی
-
freely
در آینده
-
baldly
به شدت
-
categorically
سر راست
-
forthcomingly
نقطه خالی
-
starkly
مستقیم از شانه
-
از باسن
-
point-blank
در سطح
-
امری واقعی
-
بدون کتک زدن به بوته
-
بدون محدودیت
-
matter-of-factly
بدون رزرو
-
صادقانه
-
مستقیما
-
without reserve
بدون قید و شرط
-
honestly
خالصانه
-
straightly
-
unreservedly
-
downrightly
antonyms - متضاد
-
evasively
به صورت طفره آمیز
-
dishonestly
ناصادقانه
-
mendaciously
به طرز دروغگویی
-
deceitfully
فریبکارانه
-
disingenuously
به طور غیر صادقانه
-
deceptively
به صورت فریبنده