word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
روی هیچ نقشه ای مشخص نشده است
-
یک منطقه ناشناخته نقشه ای از آن ساخته نشده است و توضیح داده نشده است
-
completely new and not previously described or experienced and therefore possibly difficult to deal with
کاملاً جدید و قبلاً شرح داده نشده یا تجربه نشده است، و بنابراین احتمالاً مقابله با آن دشوار است
-
(از یک مکان) که قبلاً هرگز توصیف نشده بود، یا (از یک موقعیت) کاملاً جدید
-
Not uncommonly studies of this kind which relate to relatively uncharted areas raise more issues than they solve.
به طور غیرمعمول، مطالعاتی از این نوع که به مناطق نسبتاً ناشناخته مربوط می شوند، بیش از آنکه حل کنند، مسائل را مطرح می کنند.
-
کارهای خانه ما تا زمانی که پرداخت نشده باشد، در پشت صحنه، بدون توجه، شمارش نشده، ناشناخته ادامه دارد.
-
انیا به عنوان یک آهنگساز به تنهایی در اتر ناشناخته حرکت می کند.
-
فضا پر از ستاره های ناشناخته و کهکشان های ناشناخته است.
-
an uncharted island
یک جزیره ناشناخته
-
برخی از مسیرهای توسعه مسدود شدهاند، در حالی که مسیرهای بالقوه جدید به زمینهای ناشناخته منتهی میشوند.
-
Gradually the performance builds into something extraordinary a gallant voyage into uncharted territory.
به تدریج اجرا به چیزی خارقالعاده تبدیل میشود، یک سفر شجاعانه به قلمروی ناشناخته.
-
Yet for this small but growing group of deep-earth geophysicists the uncharted underworld presented a rich store of possibilities.
با این حال، برای این گروه کوچک اما در حال رشد از ژئوفیزیکدانان اعماق زمین، دنیای اموات ناشناخته انباری غنی از احتمالات را ارائه کرد.
-
واضح است که 49ers در آب های ناشناخته در حال حرکت هستند.
-
سایر جویندگان شغل بیشتر علاقه مند به جست و جو در آب های ناشناخته هستند.
example - مثال
-
کشتی به صخره ای ناشناخته برخورد کرد.
-
آنها به داخل کشور ناشناخته حرکت کردند.
-
حزب در آبهای ناشناخته در حال حرکت است (= وضعیتی که قبلاً در آن نبوده است).
-
من با این رابطه به قلمروی ناشناخته (= یک تجربه کاملاً جدید) می رفتم.
-
در طول آموزش بقا، او به خاطر جسارت بی پروا به بیابان ناشناخته مورد انتقاد قرار گرفت.
-
بیشتر تونلهای زیرزمینی و شبکههای غار کشف نشده یا نقشهبرداری ناکافی دارند.
-
Nuclear fusion has taken physicists into previously uncharted territory.
همجوشی هسته ای فیزیکدانان را به قلمرویی که قبلاً کشف نشده بود، برده است.
-
ما با این آزمایش جدید به آب های ناشناخته ای می رویم.
-
او از جوانان خواست که جسارت بیشتری داشته باشند، بیشتر ریسک کنند و به دریاهای ناشناخته بپردازند.
-
داروهای جدید پزشکان را به قلمروی ناشناخته هدایت می کند.
synonyms - مترادف
-
عجیب
-
undiscovered
کشف نشده
-
unexplored
نا آشنا
-
unfamiliar
ناشناخته
-
لوله کشی نشده
-
unplumbed
بدون نقشه
-
unmapped
تحقیق نشده
-
unresearched
سفر نکرده
-
untravelled
بیگانه
-
alien
پنهان شده است
-
concealed
غیر صمیمی
-
خارجی
-
exotic
خیلی دور
-
faraway
دور
-
far-off
جدید
-
از راه دور
-
hidden
کشت نشده
-
بی سابقه
-
ناشناس
-
uncultivated
بی نام
-
unheard-of
بررسی نشده
-
unidentified
باکره
-
unnamed
کمی شناخته شده است
-
unsurveyed
نقشه برداری نشده است
-
virgin
مبهم
-
little known
سفر نکردن
-
not mapped
در معرض قرار نگرفته است
-
obscure
Warning: Undefined array key 27 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
untraveled
Warning: Undefined array key 28 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
unexposed
Warning: Undefined array key 29 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
undetected
Warning: Undefined array key 30 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529