word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
برای فروش کالا با قیمت کمتر از دیگران
-
to make other people think that someone or something is less good effective skilful etc than they really are
وادار کردن دیگران فکر کنند که کسی یا چیزی کمتر از آنچه واقعا هستند خوب، مؤثر، ماهر و غیره است
-
فروش اجناس و غیره با قیمتی کمتر از دیگران
-
برای فروش چیزی کمتر از ارزش واقعی آن
-
to make people think that a product or a person is less good effective skilful etc than they really are
تا مردم فکر کنند که یک محصول یا یک فرد کمتر از آنچه واقعا هستند خوب، مؤثر، ماهر و غیره است
-
برای فروش کالا با قیمتی کمتر از رقیب
-
از چیزی یا کسی، به خصوص خودت، ستایشی را که شایسته است ندانیم
-
برای فروش کالاها به قیمت کمتر از دیگران یا کمتر از ارزش واقعی آنها
-
اینکه یک ایده، محصول، فرصت و غیره را کمتر از آنچه که هست جذاب جلوه دهند
-
فروش کمتر از چیزی که در دسترس است یا کمتر از تقاضای واقعی آن
-
قیمت های ما پایین ترین هستند. ما کم فروشی نخواهیم شد!
-
اما این پیکاسو بود که قیمت را تثبیت کرد، زیرا می دانست که مودیلیانی خودش را کمتر می فروشد.
example - مثال
-
کالاهای ما هرگز کم فروش نمی شوند (= قیمت های ما پایین ترین هستند).
-
در مصاحبه خود را کم فروشی نکنید.
-
یک سوپرمارکت بزرگ معمولاً می تواند یک فروشگاه کوچک محلی را کمتر بفروشد.
-
خودتان را کم فروشی نکنید - شما چیزهای زیادی برای ارائه به یک شرکت دارید.
-
The big chains undersell new releases at first and then as customers continue to come they raise the price.
زنجیرههای بزرگ در ابتدا نسخههای جدید را کمتر میفروشند، و سپس با ادامه آمدن مشتریان، قیمت را افزایش میدهند.
-
وام دهنده ارزش گذاری را اشتباه انجام داد و آپارتمان را کم فروخت.
-
Many candidates undersell themselves when applying for jobs.
بسیاری از نامزدها هنگام درخواست شغل، خود را کمتر می فروشند.
-
تحقیقات ما از کیفیت خوبی برخوردار است اما کمی کم فروش است.
-
نمیخواهم کمفروشی کنم که این چقدر سخت است.
-
من معتقدم این بازاری است که به طور جدی کم ارزش و کم فروش است.
-
آنها در صورت کم فروشی 5 درصد کاهش می دهند.
synonyms - مترادف
antonyms - متضاد
-
oversell
فروش بیش از حد
-
overvalue
ارزش بیش از حد
-
exaggerate
اغراق کردن، مبالغه