word - لغت

unheard || ناشنیده

part of speech - بخش گفتار

adjective || صفت

spell - تلفظ

/ʌnˈhɜːd/

UK :

/ʌnˈhɜːrd/

US :

family - خانواده

hearing
شنیدن
hearer
شنونده
hear
---
overhear
---

google image

نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unheard] در گوگل

description - توضیح

  • not heard or listened to


    نه شنیده و نه شنیده شده

  • to not be listened to or considered


    تا به آن گوش داده نشود یا مورد توجه قرار نگیرد

  • Sadly, our voice went unheard at the time.


    متاسفانه صدای ما در آن زمان شنیده نشد.

  • The proposals went largely unheard because we remained on a semi-war footing throughout the Cold War.


    این پیشنهادها تا حد زیادی ناشناخته ماندند، زیرا ما در طول جنگ سرد در وضعیت نیمه جنگ باقی ماندیم.

example - مثال

  • Their protests went unheard.


    اعتراض آنها شنیده نشد.

  • a previously unheard tape of their conversations


    نواری که قبلاً شنیده نشده بود از مکالمات آنها

  • She managed to get back into the room unheard.


    او بدون شنیدن توانست به اتاق برگردد.

  • We complained but as usual our voices went unheard.


    ما شکایت کردیم اما طبق معمول صدایمان شنیده نشد.

synonyms - مترادف

  • inaudible


    غیر قابل شنیدن


  • بی صدا

  • hushed


    ساکت شد

  • mumUK


    mumUK

  • momUS


    momUS

  • muffled


    خفه شده

  • mute


    ساکت

  • noiseless


    بی حرف


  • خاموش

  • silentious


    نرم

  • soundless


    کم

  • speechless


    از هوش رفتن

  • unhearable


    زمزمه کرد

  • voiceless


    غیر ارتباطی

  • muted


    نامشخص


  • دهان بسته

  • stifled


    غیر آوازی

  • low


    بی بیان

  • faint


    سخت برای شنیدن

  • mumbled


    سخت تشخیص دادن

  • uncommunicative


    پرحرف نیست

  • muttered


    ضعیف

  • indistinct


  • closemouthed


  • nonvocal


  • inarticulate




  • not talkative



  • feeble


antonyms - متضاد

  • audible


    قابل شنیدن

  • heard


    شنیده شد

  • noisy


    پر سر و صدا

  • talkative


    پرحرف