word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
google image
description - توضیح
-
بدون توجه به
-
بدون دیده شدن یا توجه
-
دیده نمی شود یا جلب توجه نمی کند
-
Teenage gambling often goes unnoticed.
قمار نوجوانان اغلب مورد توجه قرار نمی گیرد.
-
Although there may be quite considerable local swelling, in many cases the lesion will go unnoticed.
اگرچه ممکن است تورم موضعی کاملاً قابل توجهی وجود داشته باشد، اما در بسیاری از موارد ضایعه بدون توجه باقی می ماند.
-
از برنامه کامل Hi-Verify 3.0 لذت ببرید آیا تا به حال احساس کرده اید که تلاش های شما بی توجه است؟
-
شیوه تدریس طنزآمیز و حکایتی اما عالمانه او بی توجه نبود.
-
برخورد با روحیه ولاسوف با ارتش خود در ضد حمله مسکو بی توجه نبود.
-
ما متأسفیم که این پرونده تا پنج سال بی توجه بود.
-
That despite a troublesome physical problem: a wrist fracture incurred on his last tour that went unnoticed for months.
که علیرغم یک مشکل جسمی دردسرساز: شکستگی مچ دست در آخرین تور او که برای ماهها مورد توجه نبود.
-
فونگ بدون توجه از درب ورودی سفارت گذشت و به خانه رفت.
-
Many phrases that we feel could logically be broken up still carry hidden meanings that pass unnoticed until some one misuses them.
بسیاری از عباراتی که فکر میکنیم منطقاً میتوانند از هم جدا شوند، هنوز دارای معانی پنهانی هستند که تا زمانی که کسی از آنها سوء استفاده نکند، مورد توجه قرار نمیگیرد.
example - مثال
-
مهربانی او از چشم کارکنانش دور نماند.
-
مرگ او تقریبا بدون توجه گذشت.
-
او بدون توجه از مهمانی دور شد.
-
بلیط یک هفته بدون توجه در کشوی میز من بود.
-
جزئیاتی که تا به حال به آن توجه نشده بود
-
ما موفق شدیم بدون توجه از دور خارج شویم.
-
His contribution did not go unnoticed.
سهم او بی توجه نبود.
-
او نقص هایی را دید که معمولاً مورد توجه قرار نمی گرفت.
synonyms - مترادف
-
disregarded
نادیده گرفته شده است
-
ignored
نادیده گرفته شده
-
overlooked
بی توجه
-
unheeded
غفلت
-
neglected
ناشناخته انگلستان
-
unrecognisedUK
ناشناس ایالات متحده
-
unrecognizedUS
مشاهده نشده
-
unobserved
بدون اشاره
-
unremarked
در نظر گرفته نشده
-
unconsidered
کشف نشده
-
undetected
دیده نشده
-
unseen
درک نشده
-
undiscovered
پنهان شده است
-
unperceived
نامحسوس
-
hidden
راز
-
inconspicuous
محجوب
-
فراموش نشدنی
-
unobtrusive
بی احترام
-
unremembered
براق شد
-
unrespected
گذشت
-
glossed over
کنار زده شد
-
passed by
چشمک زد
-
pushed aside
تحت رادار
-
winked at
فراموش شده
-
حذف شده است
-
forgotten
ناشنیده
-
passed over
ناخوانده
-
omitted
طرد شد
-
unheard
-
unsung
-
snubbed
antonyms - متضاد
-
noted
اشاره شد
-
noticed
متوجه شد
-
observed
مشاهده شده
-
remarked
متذکر شد
-
discovered
کشف شده
-
heeded
توجه کرد
-
perceived
درک شده
-
recognisedUK
به رسمیت شناخته شده در انگلستان
-
recognizedUS
به رسمیت شناخته شد
-
seen
مشاهده گردید
-
معروف
-
celebrated
جشن گرفت
-
برجسته
-
influential
موثر
-
distinguished
متمایز
-
respected
احترام
-
foremost
در درجه نخست
-
reputable
معتبر
-
acclaimed
تحسین شده
-
preeminent
مشهور
-
famed
مورد احترام
-
venerated
قابل توجه
-
eminent
ارجمند
-
illustrious
شهرت دارد
-
notable
افتخار کرد
-
venerable
بدنام
-
reputed
بالا
-
prestigious
-
vaunted
-
notorious
-