word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
یک عرضه، بازار یا استعداد استفاده نشده در دسترس است اما هنوز استفاده نشده است
-
اگر از یک منبع با ارزش استفاده نشده باشد، هنوز از آن استفاده نمی شود یا از آن استفاده نمی شود
-
(از عرضه چیزی با ارزش) هنوز استفاده نشده یا از آن استفاده نشده است
-
اگر عرضه چیزی با ارزش استفاده نشده باشد، استفاده از آن شروع نشده است
-
این شرکت تشخیص داد که پتانسیل پایگاههای اطلاعاتی آنها تا حد زیادی استفاده نشده است.
-
با این حال، پتانسیل سود یک بازار مصرف دستنخورده، تعداد زیادی از شرکتها را وسوسه میکند.
-
گروههای شهروندان سالخورده نیز ممکن است یک صندوق دستنخورده از کمککنندگان ماهر را فراهم کنند.
-
تنوع زیستی ژنتیکی و متابولیکی گسترده ای در طبیعت وجود دارد که می توان از آن نیز استفاده کرد.
-
کل بازار دست نخورده ای در انتظار او بود.
-
It has reached beyond the dealers to the previously untapped market of individual buyers.
فراتر از فروشندگان به بازار دست نخورده قبلی خریداران فردی رسیده است.
-
شرکت ها میلیون ها دلار برای حفاری ذخایر دست نخورده خشکی هزینه می کنند.
-
گمان می رود ذخایر دست نخورده نفت و مواد معدنی در زیر بیابان وجود داشته باشد.
-
گیاهان مناطق دورافتاده استرالیا یک منبع گسترده و بکر است.
-
تدارک حمل و نقل ممکن است منبع استخدام ناشناختهای را که قبلاً در دسترس نبوده، آشکار کند.
example - مثال
-
ذخایر دست نخورده نفت
-
untapped assets/resources/markets/talent
دارایی/منابع/بازار/استعداد استفاده نشده
-
جنگل های این کشور تا حد زیادی منابع دست نخورده هستند.
-
تقاضای دست نخورده زیادی برای محصولات آنها وجود دارد.
-
او بازار بزرگ و دست نخورده ای را برای صادرات سبز پیشرفته می بیند.
-
خلیج گینه دارای برخی از بزرگترین ذخایر نفتی دست نخورده جهان است.
-
untapped potential/resources/sources
پتانسیل/منابع/منابع استفاده نشده
synonyms - مترادف
-
unused
استفاده نشده
-
unexploited
بهره برداری نشده
-
unemployed
بیکار
-
untouched
دست نخورده
-
unutilized
استفاده نشده است
-
خوابیده
-
idle
غیر فعال
-
dormant
خاموش
-
inoperative
خالی
-
رایگان
-
vacant
امتحان نشده
-
inactive
بی اثر
-
مرده
-
untried
نهفته
-
inert
در خدمت نیست
-
رفتن به گدایی
-
unspoilt
عدم کارکرد
-
latent
آیش
-
unspoiled
بلااستفاده
-
بدون اشغال
-
going begging
گلوله شده
-
non-functioning
غیر قابل استفاده
-
fallow
در دسترس
-
در حال استراحت
-
unoccupied
جدا شده
-
mothballed
گرفته نشده
-
-
-
-
disengaged
-
untaken