word - لغت

warden || نگهبان

part of speech - بخش گفتار

noun || اسم

spell - تلفظ

/ˈwɔːdn/

UK :

/ˈwɔːrdn/

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [warden] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

  • a forest warden


    یک نگهبان جنگل

  • the warden of a youth hostel


    سرپرست خوابگاه جوانان

  • Two neighbourhood wardens patrol the housing estate.


    دو نگهبان محله در شهرک مسکن گشت می زنند.

  • the Warden of Wadham College Oxford


    سرپرست کالج Wadham، آکسفورد

  • a prison warden


    یک رئیس زندان

  • She's the warden of a home for mentally handicapped people.


    او سرپرست خانه معلولان ذهنی است.

  • He's the warden of Robinson College Cambridge.


    او سرپرست کالج رابینسون، کمبریج است.

  • a park warden


    یک نگهبان پارک

  • a traffic warden


    یک مامور راهنمایی و رانندگی

  • a game warden (= who makes sure hunting laws are obeyed and animals are protected)


    نگهبان بازی (= که از رعایت قوانین شکار و محافظت از حیوانات اطمینان می دهد)

synonyms - مترادف

  • caretaker


    سرایدار

  • custodian


    متولی

  • keeper


    نگهبان

  • guardian


    مباشر

  • steward


    سرپرست

  • superintendent


    ناظر

  • janitor


    مدیر

  • overseer


    متصدی


  • باربر

  • curator


    دربان

  • porter


    افسر

  • supervisor


    شکاربان

  • concierge


    خدمتکار

  • doorman


    نگهبان در


  • سرکارگر

  • gamekeeper


    محافظ

  • watchman


    عامل

  • attendant


    دروازه بان

  • groundskeeper


    مراقب


  • نماینده

  • foreman


    مجلسی

  • doorkeeper


    مدیر املاک

  • protector



  • gatekeeper


  • watchperson


  • carer



  • conservator


  • chamberlain



antonyms - متضاد


  • زندانی