word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
قدرت یک قطعه از تجهیزات الکتریکی، در وات اندازه گیری می شود
-
مقدار توان الکتریکی که یک قطعه از تجهیزات تولید می کند، بر حسب وات بیان می شود
-
Thermostatic heaters should be approximately double the calculated wattage rounded up to the manufactured sizes.
بخاری های ترموستاتیک باید تقریباً دو برابر وات محاسبه شده باشند و به اندازه های تولید شده گرد شوند.
-
سیلندرها به مکش متکی هستند، به همین دلیل است که اغلب وات بالاتری نسبت به قائم دارند.
-
مقادیر زیادی از وات روشنایی مورد نیاز نیست.
-
نوارهای برقی ضد یخ زدگی که دارای بخاری کم وات هستند، می توانند لوله های گرد پیچیده شوند.
-
تاد در بهترین زمان با وات کم کار می کند.
-
به طور عمده انواع وجود دارد، اما مطمئن شوید که درجه بندی وات واحد را رعایت کرده اید.
-
Unlike some machines of this wattage noise was well suppressed and only became excessive when the disc was used on stonework.
برخلاف برخی از ماشینهای با این توان، نویز به خوبی سرکوب میشد و تنها زمانی که دیسک در سنگکاری استفاده میشد، بیش از حد شد.
synonyms - مترادف
-
انرژی
-
قدرت
-
سوخت
-
conductivity
هدایت
-
جاری
-
برق
-
friction
اصطکاک
-
gravity
جاذبه زمین
-
حرارت
-
kilowatts
کیلووات
-
magnetism
مغناطیس
-
radioactivity
رادیواکتیویته
-
rays
اشعه ها
-
steam
بخار
-
voltage
ولتاژ
-
فشار
-
واکنش
-
Warning: Undefined array key 17 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529