word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
برداشتن یا حرکت کردن یا برگشتن یا حذف کردن
-
to stop talking to other people and start thinking thoughts that are not related to what is happening around you.
صحبت کردن با افراد دیگر را متوقف کنید و شروع به فکر کردن به افکاری کنید که به آنچه در اطراف شما اتفاق می افتد مربوط نمی شود.
-
برای پس گرفتن چیزی یا حذف کردن چیزی
-
برای برداشتن پول از حساب
-
برای توقف فروش یک محصول یا ارائه خدمات. معمولاً به دلیل مشکل یا نقص
-
برای حذف چیزی که قبلاً با ارائه آن موافقت کرده اید.
-
to stop being involved in a situation. having a particular responsibility. or belonging to an organization.
دست از درگیر شدن در یک موقعیت. داشتن یک مسئولیت خاص یا متعلق به یک سازمان
-
رسماً به مردم بگویید که چیزی که قبلاً گفتید درست یا صحیح نیست.
example - مثال
-
اتحاد جماهیر شوروی مشتاق بود که سربازان خود را از غارت افغانستان خارج کند.
-
On Wednesday night the UN issued its toughest ultimatum to date. demanding that all troops withdraw from the city.
چهارشنبه شب سازمان ملل سخت ترین اولتیماتوم خود را تا به امروز صادر کرد. خواستار خروج همه نیروها از شهر شد.
-
تحریم های تجاری تنها زمانی برداشته می شود که کشور متجاوز نیروهای خود را خارج کند.
-
ما متعهد هستیم که تا پایان سال نیروهای خود را خارج کنیم.
-
به افتخار برگزارکنندگان نمایش بازیکنان برتر در آخرین لحظه کنار رفتند.