word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
ناخوشایندتر، بدتر یا شدیدتر
-
مریض تر از قبل
-
ناخوشایندتر، بد، شدیدتر و غیره، یا با استاندارد یا کیفیت پایین تر
-
استاندارد یا کیفیت پایین تر از چیز دیگری، یا کمتر از دیگران خوب است
-
used to emphasize that someone or something is not nearly as good big or nice as someone or something else
برای تأکید بر این نکته استفاده می شود که کسی یا چیزی تقریباً به خوبی، بزرگ یا خوب نیست که شخص یا چیز دیگری باشد
-
used to emphasize that the standard of someone or something is not nearly as good as someone or something else
برای تأکید بر این نکته استفاده میشود که استاندارد کسی یا چیزی به خوبی کسی یا چیز دیگری نیست
-
use this to emphasize that something is not nearly as good as something else especially something that came before it
از این برای تأکید بر این نکته استفاده کنید که چیزی به خوبی چیز دیگری نیست، به خصوص چیزی که قبل از آن آمده است
-
به شکلی شدیدتر یا جدی تر از قبل
-
something worse
چیزی بدتر
-
comparative of bad more unpleasant, difficult or severe than before or than something else that is also bad
مقایسه ای از بد، ناخوشایندتر، دشوارتر، یا شدیدتر از قبل یا از چیز دیگری که آن هم بد است
-
بیمار شدن یا تبدیل شدن به وضعیت شدیدتر
-
چیزی که ناخوشایندتر یا دشوارتر است
-
مقایسه ای از بد
-
ناخوشایندتر، دشوارتر، یا شدیدتر از قبل یا از چیز دیگری؛ نسبت بد
-
comparative ofbadly
نسبتا بد
-
مشکلات فیلیپس ممکن است حتی بدتر باشد.
-
این فقط می تواند باعث بدتر شدن اوضاع شود.
-
واقعاً فکر نمیکنم وضعیت بدتر از این باشد.
-
سعی کردم خودم کامپیوتر را تعمیر کنم، اما این کار را بدتر کرد.
-
یک فیلمنامه وحشتناک و حتی بازی بدتر
-
ترافیک بعد از ساعت پنج بسیار بدتر است.
-
صبح روز بعد، هوا بسیار بدتر بود و تیم در کمپ اصلی ماند.
-
The welfare system runs this view makes things worse because it discourages people from working and rewards undesirable behaviour.
سیستم رفاهی، با این دیدگاه، اوضاع را بدتر میکند، زیرا مردم را از کار کردن دلسرد میکند و به رفتارهای نامطلوب پاداش میدهد.
-
می دانستم که مرگی برای عقاب بدتر از مرگ بر منقار کلاغ های کلاهدار نیست.
-
اوضاع می تواند برای مک نمارها بدتر باشد.
-
شرایط زندان بدتر از هر چیزی بود که قبلا دیده بودم.
-
دست خط دانکن حتی از دست خط خواهرش هم بدتر است.
-
Jack Butler really didn't like the idea that he had been nobbled and worse than that nobbled by a girl.
جک باتلر واقعاً از این ایده خوشش نمی آمد که او را نجیب کرده و بدتر از آن، توسط یک دختر نجیب شده است.
-
بس کن گری، تو از بچه ها بدتر هستی!
-
جراحات او بدتر از آن بود که اگر کمربند ایمنی می بستند.
example - مثال
-
اتاق ها افتضاح بود و غذا بدتر.
-
هوا در طول روز بدتر شد.
-
جاهای خیلی بدتری هم رفته ام
-
این فیلم بدتر از بسیاری از فیلم های دیگر او در دهه 1930 نبود.
-
مصاحبه خیلی بدتر از آن چیزی بود که او انتظار داشت.
-
منطقه تقریبا بدتر از شهری بود که او ترک کرده بود.
-
هیچ چیز بدتر از بیرون رفتن در سرما با موهای خیس نیست.
-
برای والدین خیلی بدتر از بچه است.
-
آنها در تلاش بودند تا از یک تراژدی بدتر جلوگیری کنند.
-
بحران بدتر و بدتر می شد.
-
این را به او نگویید - فقط اوضاع را بدتر خواهید کرد.
-
ممکن است اوضاع بدتر شود؟
-
Never mind—it could be worse (= although the situation is bad it is not as bad as it might have been).
مهم نیست - می تواند بدتر باشد (= اگرچه وضعیت بد است، اما آنقدرها هم که ممکن است بد نیست).
-
وضعیت بدتر از آن چیزی بود که او تصور می کرد.
-
این فقط رتبه ضعیف دولت در نظرسنجی ها نیست. از اون بدتره
-
کشتن یک نفر از نظر اخلاقی بدتر از این است که بمیرد.
-
اگر بدتر شد با دکتر تماس می گیریم.
-
او به او گفت که آنها را ناامید می کند و او بدتر از همیشه احساس می کرد.
-
او بدتر از دیروز به نظر می رسد.
-
در آخرین لحظه قهرمان او را از سرنوشتی بدتر از مرگ نجات می دهد.
-
باید جشن را از دست بدهم، بدشانسی!
-
نادیده گرفتن مشکل آن را بدتر می کند.
-
The news got dramatically worse.
خبر بدتر شد.
-
مشکل به تدریج بدتر شد.
-
مشکل همیشه بدتر می شود.
-
همه چیز می تواند یک منظره بدتر (= بسیار بدتر) از آنچه هست باشد.
-
قرار بود اوضاع خیلی بدتر شود.
-
قهوه ما تمام شده است. بدتر از آن، تا فردا دیگر نمی توانیم.
-
امروز حالم بدتر شده!
-
درد بدتر شد.
-
ازدواج سرنوشتی بدتر از مرگ به نظر می رسید.
synonyms - مترادف
-
inferior
پست تر
-
poorer
فقیرتر
-
shoddier
ضعیف تر
-
direr
بدتر
-
dodgier
طفره زن
-
grottier
زشت تر
-
hackier
هک تر
-
junkier
آشغال
-
lousier
فقیر
-
آبله زن
-
poxier
طناب برقی
-
ropier
غمگین تر
-
sadder
کهنه تر
-
shabbier
غمگین
-
sorrier
تاودریر
-
tawdrier
سطل زباله
-
trashier
با کیفیت پایین تر
-
نه به خوبی
-
نه چندان خوب
-
نه به اندازه مطلوب
-
آنقدر خوشایند نیست
-
وحشتناک تر
-
فاسد
-
بدبخت
-
-
-
badder
-
awfuller
-
terribler
-
rottener
-
wretcheder
antonyms - متضاد
-
بهتر