word - لغت

zips || زیپ ها

part of speech - بخش گفتار

N/A || N/A

spell - تلفظ

zɪp

UK :

zɪp

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [zips] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

  • to do up/undo a zip


    برای انجام/بازگردانی یک فایل فشرده

  • I can't open my bag - the zip has stuck.


    من نمی توانم کیفم را باز کنم - زیپ آن گیر کرده است.


  • موتور جدید زیپ بسیار بیشتری به خودرو بخشیده است.

  • I know zip about computers.


    من zip را در مورد کامپیوتر می دانم.

  • The Dolphins are leading the Giants fourteen to zip (= by fourteen points to nothing).


    دلفین ها غول ها را چهارده به زیپ (= با چهارده امتیاز به هیچ) هدایت می کنند.

  • This bag's too full I can't zip it shut.


    این کیف خیلی پر است، نمی توانم آن را با زیپ ببندم.

  • This dress zips (up) at the back.


    این لباس پشت زیپ (بالا) دارد.

  • Zip your coat up it's cold outside.


    زیپ کتت را بالا بزن، بیرون سرد است.

  • I'm just going to zip over to the shops - I won't be long.


    من فقط می روم به مغازه ها زیپ می زنم - دیری نخواهم کرد.

  • We were about to cross the road when a car suddenly zipped past.


    داشتیم از جاده رد می شدیم که ناگهان ماشینی از کنار زیپ رد شد.

  • Zip the files before you email them.


    قبل از اینکه فایل ها را ایمیل کنید، آن ها را زیپ کنید.

  • I’ve got so much stuff in this bag I can’t zip it shut.


    من چیزهای زیادی در این کیف دارم، نمی توانم آن را با زیپ ببندم.

  • You have to help the kids zip their coats up.


    شما باید به بچه ها کمک کنید زیپ کت هایشان را بالا ببندند.

  • Messengers on bicycles zipped fearlessly through the capital’s traffic.


    پیام رسان های دوچرخه سوار بدون ترس در ترافیک پایتخت زیپ می زدند.

  • Add pepper to give a little zip to the sauce.


    فلفل را اضافه کنید تا کمی زیپ به سس بدهد.

  • If you zip the file it makes it easier to send.


    اگر فایل را فشرده کنید، ارسال آن آسان تر می شود.

synonyms - مترادف


  • انرژی

  • vitality


    سرزندگی

  • vigourUK


    vigourUK

  • verve


    عجب

  • vigorUS


    vigorUS


  • زندگی

  • liveliness


    شوق و شور

  • zest


    ارواح

  • spirits


    خط تیره

  • dashes


    vim

  • vim


    ذوق و شوق

  • gusto


    زینگ ها

  • zings


    درایوها

  • drives


    پویایی

  • dynamism


    بریو

  • brio


    مشت زدن

  • punch


    انیمیشن

  • animation


    اومف

  • oomph


    می رود

  • goes


    شور و نشاط

  • exuberance


    جهش

  • bounce


    غیرت

  • zeal


    می درخشد

  • sparkles


    آتش


  • pzazzUK

  • pzazzUK


    pizzazzUS

  • pizzazzUS


    شور


  • اسپریت

  • esprit


    موکسی

  • moxie


    روحیه

  • spiritedness


antonyms - متضاد

  • crawls


    می خزد

  • creeps


    خزش می کند

  • dawdles


    غوغا می کند

  • pokes


    بهم زدن

  • decelerates


    کند می کند

  • halts


    متوقف می شود

  • slows


    پیاده روی می کند

  • walks