biweekly

base info - اطلاعات اولیه

biweekly - دو هفته ای

adjective, adverb - صفت، قید

/baɪˈwiːkli/

UK :

/baɪˈwiːkli/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [biweekly] در گوگل
description - توضیح
  • appearing or happening every two weeks


    هر دو هفته یکبار ظاهر می شود یا اتفاق می افتد

  • appearing or happening twice a week


    دو بار در هفته ظاهر می شود یا اتفاق می افتد

  • happening or appearing every two weeks or twice a week


    هر دو هفته یا دو بار در هفته اتفاق می افتد یا ظاهر می شود

  • happening or appearing every two weeks


    هر دو هفته یک بار اتفاق می افتد یا ظاهر می شود

  • a bi-weekly magazine


    یک مجله دو هفته ای

example - مثال
  • a biweekly newsletter


    یک خبرنامه دو هفته ای

  • The committee meets biweekly.


    این کمیته هر دو هفته یکبار تشکیل جلسه می دهد.

  • a biweekly magazine


    یک مجله دو هفته ای

  • The magazine is published biweekly.


    این مجله هر دو هفته یکبار منتشر می شود.

synonyms - مترادف
  • fortnightly


    هر دو هفته یکبار

  • once every two weeks


    دو هفته یکبار

  • semiweekly


    نیمه هفتگی

  • twice monthly


    دو بار در ماه

  • twice-weekly


    دو بار در هفته

  • twice-a-week


    نیم هفته ای

  • half-weekly



  • semi-weekly


antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

cuts

لغت پیشنهادی

falsified

لغت پیشنهادی

overseeing