plopped

base info - اطلاعات اولیه

plopped - تلپی افتادن

N/A - N/A

https://dictionary.cambridge.orgN/A

UK :

https://dictionary.cambridge.orgN/A

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [plopped] در گوگل
description - توضیح
  • past simple and past participle of plop informal


    ماضی ساده و ماضی از پلاپ غیر رسمی

example - مثال
synonyms - مترادف
  • flopped


    شکست خورد

  • flumped


    برهم خورده

  • planked


    تخته شده

  • plonked


    غرق شده

  • plumped


    پر شده

  • plunked


    غرق شد

  • dropped


    کاهش یافته است

  • tossed


    پرتاب شد

  • tost


    توست

  • put


    قرار دادن

  • set


    تنظیم


  • قرار داده شده


  • گذاشته

  • placed


    ریخته شده است

  • laid


    گیر

  • dumped


    چسبیده

  • stuck


    مستقر شده

  • sticked


    پارک شده

  • settled


    سپرده شد

  • parked


    ضربه خورده

  • deposited


    کاشته شده

  • bunged


    قرار داده شده است

  • planted


    استراحت کرد

  • positioned


    ظاهر شد

  • rested


    برپایی

  • laid down


    ترک کرد

  • popped


    خلع شد



  • emplaced


  • deposed


antonyms - متضاد
  • took


    گرفت

  • removed


    حذف شده

  • extracted


    استخراج شده است

  • pulled


    کشیده

  • drew


    قرعه کشی کرد

  • withdrew


    عقب نشینی کرد

  • fished


    ماهیگیری کرد

  • extricated


    خارج شده

  • retrieved


    بازیابی

  • confiscated


    مصادره شده است

  • picked


    انتخاب کرد

  • plucked


    کنده شده

  • pried


    مغرور

  • wrested


    را گرفته است

  • dislodged


    جابجا شده است

  • displaced


    آواره

  • drew out


    بیرون کشید

  • dug out


    کنده کردن

  • hauled out


    بیرون کشیده شده است

  • physically removes


    فیزیکی حذف می کند

  • plucked out


    بیرون کشیده شده

  • pulled out


    درو کرد

  • reaped


    درو کردن

  • reapt


    پاره شده

  • ripped


    ریشه کن کرد

  • rooted out


    کشف شده است

  • took out


    علف های هرز

  • unearthed


    چرخانده شده است

  • uprooted


  • weeded out


  • wheedled out


لغت پیشنهادی

postpones

لغت پیشنهادی

occasional

لغت پیشنهادی

quilting