left
left - ترک کرد
adjective - صفت
UK :
US :
سمت چپ شما سمتی از بدن شما است که قلب شما را در خود جای داده است
در همان سمت چیزی که سمت چپ شما قرار دارد
به سمت یا سمتی که در سمت چپ است
ضربه ای که با دست چپ شما ساخته شده است
زمان گذشته و ماضی ترک1
روی یا سمت بدنتان که به سمت غرب است وقتی رو به شمال هستید
سمت چپ
گروه های سیاسی که معتقدند ثروت و قدرت باید بین تمام بخش های جامعه تقسیم شود
ماضی ساده و ماضی از ترک کردن
relating to political groups that believe wealth and power should be shared between all parts of society
مربوط به گروه های سیاسی است که معتقدند ثروت و قدرت باید بین تمام بخش های جامعه تقسیم شود
(in or toward) a position that is the opposite of right and on the side of your body that contains the heart
(در یا به سمت) موقعیتی که برعکس سمت راست و در سمتی از بدن شما که قلب را در بر می گیرد
political groups that believe governments should provide a higher level of social services and support laws to bring about greater economic and social equality
گروه های سیاسی که معتقدند دولت ها باید سطح بالاتری از خدمات اجتماعی ارائه دهند و از قوانین حمایت کنند تا برابری اقتصادی و اجتماعی بیشتر شود.
ماضی ساده و ماضی مرخصی
آیا شیری باقی مانده است؟
Joe only had $8 left.
جو فقط 8 دلار باقی مانده بود.
In the postcard Jack wears his cocoa-brown suit and white hat and is held by his left arm slightly aloft.
در کارت پستال، جک کت و شلوار قهوهای کاکائویی و کلاه سفید خود را میپوشد و با بازوی چپش، کمی بالا نگه داشته میشود.
خودش را روی عضله دوسر چپش نیشگون گرفت و از درد فریاد زد.
با دکمه سمت چپ روی آن دوبار کلیک کنید.
پای چپ من
اگر تریسی برود، من تنها دختری خواهم بود که در کلاس باقی می ماند.
جونز تنها دو دقیقه مانده به پایان کوارتر چهارم گلزنی کرد.
چقدر شیر در یخچال مانده؟
تا ساعت 5 دیگر کسی در دفتر نمانده بود.
At meals and prayers she sat slightly behind his left shoulder fanning him solicitously and always looking at him.
هنگام صرف غذا و نماز، کمی پشت شانه چپ او نشسته بود و او را با هواخوری هوا می داد و همیشه به او نگاه می کرد.
سمت چپ صفحه
چقدر فرصت داریم تا این کار را تمام کنیم؟
یک پیچ به چپ
کمتر کسی با دست چپ می نویسد تا با دست راست.
زانوی / پای / پای / بازوی چپ شما
سمت چپ زمین
دانشگاه در ساحل چپ رودخانه است.
در تقاطع به چپ بپیچید.
یک دفاع / بال چپ
قلاب چپ (= ضربه محکم کوتاه با دست چپ بسته)
چشم چپش به شدت پانسمان شده بود.
پشت چراغ ها به چپ بپیچید.
ابتدا گوینده ای که در سمت چپ من نشسته را معرفی می کنم.
اولین / دوم / سوم سمت چپ را بگیرید.
این خیابان سمت چپ هتل است.
After the grocery store I made/took/informal hung a left (= turned into the next road on the left side).
بعد از خواربارفروشی که ساختم/گرفتم/غیررسمی یک سمت چپ (= به جاده بعدی در سمت چپ پیچیدم) آویزان کردم.
جنگ عموماً در جناح چپ مخالف است.
جناح چپ حزب از این قانون ناراضی است.
چشم چپش را زخمی کرد.
در علامت توقف به چپ بپیچید.
در گوشه سمت چپ ایجاد کنید.
خواهرم از سمت چپ در ردیف عقب سوم است.
The university is a stronghold for traditional leftists and protests are frequent there.
دانشگاه پایگاهی برای چپهای سنتی است و اعتراضات در آنجا مکرر است.
درست
dexter
دکستر
dextral
راستگرد
rightward
سمت راست
starboard
دست راست
right-hand