port
port - بندر
noun - اسم
UK :
US :
جایی که می توان کشتی ها را بارگیری و تخلیه کرد
یک شهر یا شهر با بندر یا اسکله که در آن کشتی ها می توانند بارگیری یا تخلیه شوند
بخشی از رایانه که می توانید تجهیزات دیگری مانند چاپگر را در آن وصل کنید
شراب پرتغالی شیرین قوی که معمولاً بعد از غذا نوشیده می شود
سمت چپ یک کشتی یا هواپیما وقتی به سمت جلو نگاه می کنید
an area of water next to the land which is protected by walls so the water is calm, and is a place where ships can stay when they are not sailing
منطقه ای از آب در کنار خشکی که توسط دیوارها محافظت می شود تا آب آرام باشد و مکانی است که کشتی ها می توانند در زمانی که دریانوردی نیستند در آنجا بمانند.
مکانی در بندر که در آن کشتی ها بارگیری، تخلیه یا تعمیر می شوند
a structure that is built over and into the water so that boats can stop next to it or people can walk along it
سازه ای که بر روی آب ساخته شده است تا قایق ها بتوانند در کنار آن توقف کنند یا مردم بتوانند در امتداد آن قدم بزنند
دیوار یا سکوی ساخته شده در آب که برای سوار و پیاده شدن از قایق استفاده می شود
جایی که کشتی یا قایق به خشکی یا قعر دریا بسته می شود
بندری که مردم در آن قایق هایی را نگهداری می کنند که برای تفریح استفاده می شود
برای انتقال نرم افزار از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگر
a place where ships can load and unload people or things, or a town or city that has one of these places
مکانی که کشتی ها می توانند افراد یا چیزها را بارگیری و تخلیه کنند، یا شهر یا شهری که یکی از این مکان ها را دارد.
برای اجرای نرم افزار روی یک سیستم کامپیوتری دیگر بدون تغییر آن به هیچ وجه
شهری در کنار دریا یا کنار رودخانه ای که بندر دارد یا خود بندر
بخشی از کامپیوتر که در آن سیمهای سایر تجهیزات مانند چاپگر را میتوان وصل کرد
سمت چپ یک کشتی یا هواپیما
شراب قوی و شیرین ساخته شده در پرتغال
یک کیف یا کیف
شهر یا شهرکی که دارای بندر (= منطقه ای از آب است که کشتی ها می توانند بارگیری یا تخلیه کنند) روی دریا یا رودخانه یا خود بندر.
a city or town that has a harbor (= sheltered area of water where ships can load or unload) on the sea or a river or the harbor itself
بخشی از کامپیوتر که در آن می توان سیم ها را به منظور کنترل سایر تجهیزات مانند چاپگر وصل کرد
a part of a computer where wires can be connected in order to control other pieces of equipment such as a printer
سمت چپ یک کشتی یا هواپیما همانطور که رو به جلو هستید
منطقه ای از آب و زمین و ساختمان های اطراف آن، جایی که کشتی ها می توانند کالاها و مسافران را سوار و پیاده کنند
an area of water and the land and buildings surrounding it where ships can take on and off goods and passengers
شهری که چنین منطقه ای دارد
بخشی از رایانه که می توانید تجهیزات دیگری مانند چاپگر یا صفحه نمایش را در آن وصل کنید
برای انتقال نرم افزار، شماره تلفن و غیره به سیستمی دیگر، بدون تغییر
پورت آنجلس، واشنگتن
Port Angeles, Washington
این به نوبه خود باعث شده است که پورت های کانتینری عمیق تر و عمیق تر شوند.
مسکن اولین بندر طبیعی است.
یک کابین خلبان بیضی شکل منحصر به فرد هنگام قایقرانی خشک و محافظت می شود و یک منطقه عالی برای صرف غذا در بندر است.
A unique oval aft cockpit is dry and protected when sailing and is an excellent area for dining in port.
a container/fishing ports
یک کانتینر / بنادر ماهیگیری
روتردام یک بندر بزرگ است.
شهر بندری گدانسک
بنادر دریای سیاه
یک بندر دریایی
یک بندر کانتینری/فری
کشتی چهار روز را در بندر گذراند.
بالاخره به بندر رسیدند.
بندر ورودی (= جایی که افراد یا کالاها می توانند وارد یک کشور شوند)
مقامات بندری
سمت بندر
پورت مودم
شهر/شهر بندری
بندر کیل آلمان
او سعی کرد قایق را به بندر هدایت کند.
استقبال خود به خودی برای هر کسی که به بندر در جزیره سفر می کرد وجود داشت.
یک بندر دریایی / ماهیگیری / کانتینری
ما دید خوبی از همه کشتیهایی که به بندر میآمدند/خروج میکردند داشتیم.
یک بندر ماهیگیری/دریایی
بنادر در امتداد رودخانه می سی سی پی 56 درصد از محموله های غلات کشور را انجام می دهند.
مقامات برای جلوگیری از خروج کشتی از بندر حرکت کردند.
port officials/security
مسئولان بندر/امنیتی
بنادر مهم ساحل شرقی مانند بالتیمور
یک پورت مانیتور DVI به شما امکان می دهد یک مانیتور LCD دیجیتال را متصل کنید.
Our staff will check if your number can be ported to another operator who will help you with the process.
کارکنان ما بررسی خواهند کرد که آیا شماره شما می تواند به اپراتور دیگری منتقل شود که به شما در این فرآیند کمک می کند.
harborUS
بندر آمریکا
harbourUK
بندر UK
pier
اسکله
wharf
بارانداز
dock
لنگرگاه
jetty
پناهگاه
anchorage
لنگر انداختن
haven
مارینا
mooring
مرثیه
marina
فرود آمدن
harbourage
بندرگاه
moorage
قایق سازی
harborage
جاده
landing
Hithe
seaport
جاده ها
boatyard
اسکله ها
roadstead
پناه
dockyard
عقب نشینی
hithe
جایگاه مقدس
roads
خلیج
docks
dockage
piers
refuge
retreat
sanctuary
quay
bay
waterfront
berth