entry
entry - ورود
noun - اسم
UK :
US :
عمل وارد شدن به چیزی
when someone starts to take part in a system a particular kind of work etc or the permission they need in order to do this
هنگامی که شخصی شروع به شرکت در یک سیستم، نوع خاصی از کار و غیره، یا مجوزی که برای انجام این کار نیاز دارد، می کند.
حق ورود به یک مکان، ساختمان و غیره
چیزی که می نویسید، می سازید، انجام می دهید و غیره به منظور تلاش و برنده شدن در یک رقابت
تعداد افراد یا چیزهایی که در یک مسابقه شرکت می کنند
یک قطعه نوشته در یک دفتر خاطرات یا در یک کتاب حاوی اطلاعاتی مانند فرهنگ لغت
عمل قرار دادن اطلاعات در رایانه
در، دروازه یا گذرگاهی که برای ورود به مکانی از آن عبور می کنید
ورود افراد یا کالاها به یک کشور
هنگامی که یک شرکت شروع به فروش کالاها یا خدمات در بازاری می کند که قبلاً آنها را نفروخته است
یک رقم یا سایر اطلاعات وارد شده در مجموعه ای از حساب ها
وقتی اطلاعات را در رایانه قرار می دهید
عمل ورود به یک مکان یا پیوستن به یک جامعه یا سازمان خاص
یک در، دروازه و غیره که با آن وارد مکانی می شوید
اطلاعات جداگانه ای که در کتاب، کامپیوتر و غیره ثبت می شود.
a piece of work that you do in order to take part in a competition or the act of taking part in a competition
یک قطعه کاری که شما برای شرکت در یک مسابقه انجام می دهید، یا عمل شرکت در یک مسابقه
the act or manner of entering a place or of entering into an organization or relationship with others
عمل یا نحوه ورود به یک مکان یا ورود به سازمان یا رابطه با دیگران
شخص یا چیزی که بخشی از یک مسابقه است
یک مورد نوشته شده در یک لیست یا مجموعه ای از رکوردها
یک کلمه فهرست شده در فرهنگ لغت و اطلاعات مربوط به آن، یا موضوعی در یک دایره المعارف
a situation in which a company sells a product or service in a particular place or to a particular group of customers for the first time
وضعیتی که در آن یک شرکت برای اولین بار محصول یا خدماتی را در یک مکان خاص یا به گروه خاصی از مشتریان می فروشد.
وضعیتی که در آن شخصی به عضویت یک سازمان، یک گروه و غیره در می آید.
a number or other piece of information that is included in the accounts of a business or in a computer file
تعدادی یا سایر اطلاعاتی که در حساب های یک کسب و کار یا در یک فایل رایانه ای گنجانده شده است
موقعیتی که افراد یا کالاها به یک کشور یا منطقه می رسند، یا حق آنها برای رسیدن به آنجا
برگزارکنندگان مسابقه داستان کوتاه لاوسون بیش از 100000 اثر دریافت کرده اند.
تمامی آثار برای مسابقه باید تا 11 سپتامبر دریافت شود.
مسئولیتی در قبال نوشته های گم شده، تاخیر، اشتباه یا آسیب دیده در پست پذیرفته نخواهد شد.
شرکت او در مسابقه جالب ترین عکس برنده جایزه سوم شد.
همچنین توجه داشته باشید که ورودی های عددی می توانند شامل کاما و علامت دلار باشند. 7.
در آستانه ورود به کنعان به پایان می رسد.
او با صدای تشویق رعد و برق وارد شد.
بچه ها از ورود ناگهانی معلمشان تعجب کردند.
آنها مانع ورود ویروس HIV به سلول ها می شوند.
دزدان چگونه وارد ساختمان شدند؟
تلاشها برای ورود به زیردریایی سیلزده ناموفق بود.
مواد مخدر از پنج نقطه ورود اصلی وارد کشور می شود.
بررسی های امنیتی در نقطه ورود وجود دارد.
ورود ممنوع (= برای مثال، روی یک علامت)
ورود به موزه رایگان است.
اجازه داده شود/از ورود به کشور خودداری شود
There have been some impressive entries in the wildlife photography section (= impressive photographs).
در بخش عکاسی حیات وحش (= عکسهای تاثیرگذار) ورودیهای چشمگیری وجود دارد.
آخرین تاریخ ثبت نام 31 مارس است.
اثر برنده در شماره ماه آینده منتشر خواهد شد.
فرستنده اولین ورودی صحیح قرعه کشی شده، یک آخر هفته برای دو نفر در ونیز برنده خواهد شد.
ورود برای افراد بالای 18 سال آزاد است.
an entry form/fee
فرم ورود / هزینه
یک رکورد برای ماراتن امسال ثبت شده است.
an encyclopedia entry
یک مدخل دایره المعارف
یک وبلاگ / دفتر خاطرات / مدخل مجله
در دفتر خاطرات او هیچ نوشته ای برای آن روز وجود ندارد.
این کار شامل تشکیل پرونده و ورود اطلاعات است.
کشورهایی که به دنبال ورود به اتحادیه اروپا هستند
ورود شرکت های جدید به بازار بسیار دشوار است.
او برای ورود به دانشگاه ناتینگهام درخواست داد.
با ورود زنان به نیروی کار همه چیز برای همیشه تغییر کرد.
این قبل از ورود آمریکا به جنگ بود.
می توانید چتر خود را در ورودی بگذارید.
ورود دراماتیک به گالری
ورود پیروزمندانه سزار به رم
بچه ها با ورود ناگهانی خانم رابینز ساکت شدند.
به محض ورود من، آنها بلافاصله کاری را که انجام می دادند متوقف کردند.
دسترسی داشته باشید
در، درب
doorway
درگاه
ورود
دروازه
portal
پورتال
رویکرد
entryway
ورودی
ingress
افتتاح
گذر
گذرگاه
passageway
سرسرا
entranceway
لابی
foyer
خیابان
gateway
آستانه
lobby
راندن
avenue
راهرو
inlet
باند
threshold
سالن
ایوان
driveway
دهلیز
gangway
تنظیم کنید
گردهمایی
hallway
ingang
وسیله ورود
vestibule
راه در
adit
concourse
ingang