some

base info - اطلاعات اولیه

some - مقداری

determiner - تعیین کننده

/sʌm/

UK :

/sʌm/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [some] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • There's some milk in the fridge.


    مقداری شیر در یخچال هست

  • Have some more vegetables.


    مقداری سبزی بیشتر بخورید


  • برخی افراد این را دشوارتر از دیگران می دانند.


  • به نظر می رسد برخی از افراد هرگز وزن اضافه نمی کنند در حالی که برخی دیگر همیشه رژیم دارند.


  • من برخی از موسیقی های مدرن را دوست دارم (= اما نه همه آن ها).

  • It was with some surprise that I heard the news.


    با کمی تعجب این خبر را شنیدم.

  • We've known each other for some years now.


    چند سالی است که همدیگر را می شناسیم.

  • We're going to be working together for some time (= a long time).


    قرار است برای مدتی (= مدت طولانی) با هم کار کنیم.

  • There is some hope that things will improve.


    این امید وجود دارد که اوضاع بهتر شود.

  • There must be some mistake.


    حتما اشتباهی هست

  • He's in some kind of trouble.


    او در یک نوع دردسر است.


  • او در مسابقه ای در روزنامه یا روزنامه دیگر برنده شد.

  • I'll see you again some time I'm sure.


    مطمئنم یه مدت دوباره میبینمت

  • That was some party!


    اون یه مهمونی بود!


  • شما یک متخصص هستید! تو حتی کمتر از من میدونی

  • There's some cake in the kitchen if you'd like it.


    اگر دوست داشتید مقداری کیک در آشپزخانه وجود دارد.


  • در اینجا چند خبر وجود دارد که ممکن است به آنها علاقه مند باشید.

  • We've been having some problems with our TV over the last few weeks.


    ما در چند هفته گذشته با تلویزیون خود با مشکلاتی روبرو بوده ایم.


  • ممکن است درباره زمان اتمام کار ساخت و ساز به من ایده بدهید؟

  • I've got to do some more work before I can go out.


    قبل از اینکه بتوانم بیرون بروم، باید کارهای بیشتری انجام دهم.

  • It'll be some time before we meet again.


    مدتی طول می کشد تا دوباره ملاقات کنیم.

  • It was some years later when they next met.


    چند سال بعد بود که آنها ملاقات بعدی را دیدند.

  • We discussed the problem at some length.


    ما در مورد مشکل مدتی صحبت کردیم.

  • Some lucky person will win more than $1,000,000 in the competition.


    برخی از افراد خوش شانس در این مسابقه بیش از 1000000 دلار برنده خواهند شد.

  • Some idiot's locked the door!


    یک احمق در را قفل کرده است!

  • There must be some way you can relieve the pain.


    باید راهی برای تسکین درد وجود داشته باشد.


  • برخی افراد نمی دانند چه زمانی باید ساکت شوند.

  • Some help you were! You sat on your backside most of the afternoon!


    برخی از کمک شما بود! بیشتر بعدازظهر پشت سرت نشستی!

  • A friend of mine sold me a radio that doesn't work. Some friend!


    یکی از دوستانم رادیویی را به من فروخت که کار نمی کند. یک دوست!

  • Wow, that was some dinner!


    عجب شامی بود


  • اگر به کاغذ بیشتری نیاز دارید، فقط مقداری بردارید.

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

helpful

لغت پیشنهادی

malcontents

لغت پیشنهادی

totally