helpful
helpful - مفید است
adjective - صفت
UK :
US :
یاور
بی فایده بودن
درماندگی
بی فایده
درمانده
غیر مفید
---
---
ارائه کمک مفید برای بهتر یا آسان کردن یک موقعیت
همیشه مایل به کمک به مردم
مایل به کمک، یا مفید
giving help
کمک کردن
با این حال، پیشنهادات دیگر او مفیدتر است.
ممنون سام شما بسیار مفید بوده اید.
توجه به بازدیدهای بعدی توسط افسران، در صورت مناسب یا مفید.
Miss Menzies couldn't be very helpful about the Datsun, though she answered all his questions very readily.
خانم منزیس نمیتوانست در مورد داتسون کمک زیادی کند، اگرچه او به همه سؤالات او خیلی راحت پاسخ داد.
کتاب آشپز دانشجو توصیههای اساسی و مفید را بدون حمایت از صدا ارائه میدهد.
Decongestants can be helpful because they reduce the swelling of the lining of the nose making air passage easier.
داروهای ضد احتقان می توانند مفید باشند، زیرا تورم پوشش بینی را کاهش می دهند و عبور هوا را آسان تر می کنند.
یک کودک مفید
من به آنها توضیح دادم که اطلاعات می تواند در طول جلسه هیئت مدیره بسیار مفید باشد.
Several other recent studies have shown that moderate consumption of red wine in particular is helpful for preventing heart disease.
چندین مطالعه اخیر نشان داده اند که مصرف متوسط شراب قرمز به ویژه برای پیشگیری از بیماری قلبی مفید است.
بخش مددکاری اجتماعی محلی بیشترین کمک را در این موارد دارد.
داروی پروزاک می تواند در درمان اضطراب مفید باشد.
It is, of course tremendously helpful to embellish school courses by providing related experiences at home.
البته زیباسازی دوره های مدرسه با ارائه تجربیات مرتبط در خانه بسیار مفید است.
من فکر می کنم که خلاصه کردن آنچه در جلسه گذشته به توافق رسیدیم مفید باشد.
زمانی که اسپانیایی یاد میگرفتم، این کاستها را بسیار مفید دیدم.
یک زن مفید در دفتر توریستی نکاتی را در مورد مکان هایی که باید بازدید کنم به من داد.
helpful advice/information
مشاوره / اطلاعات مفید
helpful hints/tips/suggestions/comments
نکات مفید / نکات / پیشنهادات / نظرات
متاسفم که نمی توانم بیشتر از این مفید باشم.
این رویکرد ممکن است برای افرادی با علائم بسیار شدید مفید باشد.
شاید خواندن این مطلب قبل از هر تصمیمی برای شما مفید باشد.
داشتن اطلاعات دقیق تر مفید خواهد بود.
برای من مفید است که خودم آسیب را ببینم.
Role-play is helpful in developing communication skills.
ایفای نقش در توسعه مهارت های ارتباطی مفید است.
این بخش آخر به ویژه برای دانش آموزان مفید خواهد بود.
این جزوه باید برای والدین کودکان مبتلا به نارساخوانی بسیار مفید باشد.
من با پلیس تماس گرفتم اما آنها خیلی کمک نکردند.
کارکنان نمی توانستند مفیدتر باشند.
او یکی از مفیدترین افرادی است که می شناسم.
با تشکر از شما برای همه پیشنهادات مفید شما.
Here are some helpful hints for successful revision.
در اینجا چند نکته مفید برای بازبینی موفقیت آمیز وجود دارد.
میزبان ما نکات مفیدی در مورد نحوه رفتار کردن به ما داد.
این اطلاعات برای نوجوانان بسیار مفید خواهد بود.
برای من مفیدتر است که سعی کنم خودم این کار را انجام دهم.
او در مورد نحوه انجام حساب ها بسیار مفید بود.
نمودارها در ارائه اطلاعات مفید هستند.
بالابرها برای بیماران مسن تر مفید خواهند بود.
زمان اضافی برای همه مفید بود.
او چنین کودک دلپذیر و مفیدی است!
متاسفم، من فقط سعی کردم مفید باشم.
او چندین پیشنهاد مفید داد.
obliging
الزام آور
دوستانه
pleasant
دلپذیر
نوع
accommodating
انطباق دادن
considerate
با ملاحظه
thoughtful
متفکر
supportive
حمایت کننده
cooperative
تعاونی
sympathetic
دلسوز
caring
مراقبت
compassionate
جوانمردانه
chivalrous
محبت آمیز
kindly
با ادب
polite
احترام
respectful
از خود گذشته
selfless
بی خود
unselfish
خونگرم
warmhearted
مناقصه
tender
صبور
مهمان نواز
hospitable
شاکی
complaisant
آگاه
mindful
خواهان
solicitous
با درایت
tactful
درك كردن
همسایه ایالات متحده
neighborlyUS
NeighbourlyUK
neighbourlyUK
خیریه
charitable
خیراندیش
benevolent
unobliging
بی تعهد
disobliging
ناتوان کننده
unsympathetic
بی همدردی
سرد
unhelpful
بی فایده
unaccommodating
ناسازگار
uncooperative
عدم همکاری
unsupportive
بدون حمایت
obstructive
انسدادی
unfriendly
غیر دوستانه
unconstructive
غیر سازنده
disagreeable
نامطلوب
unfavorableUS
ایالات متحده نامطلوب
unfavourableUK
نامطلوب انگلستان
damaging
آسیب رسان
deleterious
زیان آور
harmful
بی آلایش
insalubrious
مانع
hindering
صدمه زدن
hurting
آسیب زا
hurtful
غیر اجتماعی
unsociable
بد
بی سود
disadvantageous
بلا استفاده
unprofitable
مضر
useless
بی ارزش
detrimental
مخرب
injurious
منفی
worthless
destructive