board
board - هیئت مدیره
noun - اسم
UK :
US :
یک تکه چوب، پلاستیک و غیره که میتوانید از آن برای نشان دادن اطلاعات استفاده کنید
a flat piece of wood plastic card etc that you use for a particular purpose such as cutting things on or for playing indoor games
یک تکه تخت از چوب، پلاستیک، کارت و غیره که برای هدف خاصی مانند بریدن چیزها یا برای انجام بازیهای داخلی استفاده میکنید.
گروهی از افراد در یک شرکت یا سازمان دیگر که قوانین و تصمیمات مهم را اتخاذ می کنند
یک تکه چوب تخت و نازک طولانی که برای ساخت کف، دیوار، نرده و غیره استفاده می شود
وعدههای غذایی که وقتی برای اقامت در جایی پول پرداخت میکنید برای شما فراهم میشود
تخته موج سواری یا تخته بادبانی
یک برد مدار
به نام برخی سازمان ها استفاده می شود
سوار شدن به اتوبوس، هواپیما، قطار و غیره برای سفر به جایی
اقامت در اتاقی در خانه کسی که هزینه آن را پرداخت می کنید
در مدرسه ماندن در شب و همچنین در روز
the group of people who have been elected to manage a company by those holding shares in the company
گروهی از افرادی که توسط کسانی که سهام شرکت را دارند برای مدیریت یک شرکت انتخاب شده اند
a group of people who make important decisions or rules about how an institution operates and make sure that these rules are obeyed
گروهی از مردم که تصمیمات یا قوانین مهمی در مورد نحوه عملکرد یک موسسه می گیرند و از رعایت این قوانین اطمینان می یابند
بخشی از یک کامپیوتر حاوی تراشه هایی است که یک عملکرد خاص را کنترل می کنند
وعده های غذایی و اتاقی که برای شما در زمان اقامت یا زندگی در جایی فراهم می شود
در کشتی، هواپیما یا قطار
برای گوش دادن یا پذیرش یک پیشنهاد
برای پیوستن به یک سازمان یا موافقت با برنامهها، ایدهها و غیره یک نفر یا وادار کردن کسی به این کار
برای سوار شدن به اتوبوس، هواپیما، قطار یا کشتی
یک قطعه نازک و مسطح از چوب بریده شده یا سایر مواد سخت که اغلب برای هدف خاصی استفاده می شود
یک تکه چوب تخت یا مواد سخت دیگر که نقش خاصی روی آن دارد که برای بازی استفاده می شود
آ تخته سیاه یا تخته سفید
a noticeboard UK
آ تابلوی اعلانات انگلستان
آ تخته شیرجه
حصار چوبی که سطح یخ را در هاکی روی یخ احاطه کرده است
صحنه در یک تئاتر
گروهی از افرادی که مسئولیت کنترل و سازماندهی یک شرکت یا سازمان را بر عهده دارند
یک معاینه رسمی که توسط برخی از سازمان های پزشکی و تجاری در ایالات متحده انجام می شود
در قایق، قطار یا هواپیما
وعده های غذایی زمانی که در جایی اقامت دارید، معمولاً برای پول ارائه می شود
سوار شدن یا اجازه دادن به افراد برای سوار شدن به قایق، قطار یا هواپیما
او فرش را پاره کرده بود و فقط تختههای خالی آن باقی مانده بود.
او متوجه یک تخته شل در حصار شد.
a whiteboard
یک تخته سفید
من آن را روی تخته می نویسم.
a noticeboard
یک تابلوی اعلانات
نتایج امتحانات روی تابلو بالا رفت.
یک تخته غواصی
او از تخته بالا پرید.
یک صفحه شطرنج
a chessboard
او شکل را از روی تخته برداشت.
شما با هر دو پا روی تخته ضربه می زنید.
هیئت مدیره از کاهش فروش ناراضی است.
اعضای هیئت مدیره
او یک کرسی در هیئت مدیره دارد.
او در هیئت تحریریه چندین مجله علمی خدمت کرده است.
او در هیئت های مشورتی مختلف حضور دارد.
یک عضو هیئت مدیره / جلسه
بحث در سطح هیئت مدیره
این تصمیم به تایید هیات امنای موزه رسید.
شورای آموزش (= گروهی از مقامات منتخب که مسئول تمام مدارس دولتی در یک منطقه خاص هستند)
the Board of Education (= a group of elected officials who are in charge of all the public schools in a particular area)
هیئت گردشگری ولز (= مسئول ارائه اطلاعات توریستی)
او هفته ای 90 پوند برای تخته و اسکان می پردازد.
نمایشنامه او روی تابلوهای برادوی است.
او روی تخته ها قدم می زند (= کار به عنوان بازیگر).
پوک به سمت تخته رفت.
این صنعت نیاز به سرمایه گذاری بیشتری در سراسر جهان دارد.
افزایش دستمزد سراسری
تمام تلاش او برای رعایت ادب به سمت هیئت رفت و شروع به داد و فریاد کرد.
آیا مسافران هنوز سوار هواپیما شده اند؟
ما باید حامیان مالی بیشتری داشته باشیم.
پانل
plank
تخته
slat
تخته سنگ
timber
چوب
beam
پرتو
lath
لت
batten
چاقو زدن
boarding
پانسیون
floorboard
تخته کف
palette
جعبه رنگ نقاشی
ورق
نوار
طول چوب
تکه چوب
قطب
بار
قطعه متقاطع
سهام
crosspiece
تیرچه
اسپار
joist
میله
spar
چوبه زدن
rod
حمایت کردن
stave
تیر اهن
قایق
girder
balkUS
rafter
پست
balkUS
میله متقاطع
lumber
crossbar