loose
loose - شل
adjective - صفت
UK :
US :
محکم در جای خود بسته نشده است
به چیز دیگری وابسته نیست
خیلی محکم بسته نشده یا محکم بسته نشده است
اگر موهای شما شل است، به جای بسته شدن به عقب، آزادانه آویزان می شوند
لباس های گشاد بزرگ هستند و به بدن شما نمی چسبند
عاری از کنترل یا نگهداری در قفس، زندان یا موسسه
دقیق یا به طور کامل انجام نشده است
به شدت کنترل یا سازماندهی نشده است
در یک توده جامد محکم به هم فشرده نشده اند
تحت کنترل هیچ یک از تیم ها در یک بازی فوتبال، راگبی و غیره نیست
مشکلی دارید که در آن ضایعات روده شما مایع زیادی در خود دارند
رفتاری که از نظر جنسی غیراخلاقی است
به آنچه می گویید یا اینکه چه کسی گوش می دهد دقت نکنید
شروع کردن چیزی ناخوشایند
گشاد کردن چیزی یا باز کردن گره کسی یا چیزی مخصوصاً حیوانی
شلیک یک تیر، یک گلوله از تفنگ و غیره
محکم نگه داشته یا در جای خود محکم نشده است
موهای شل به پشت بسته نمی شوند
چیزهای شل در کنار هم قرار نمی گیرند یا به چیز دیگری متصل نمی شوند
(از لباس) که به بدن نزدیک نیست
به شدت کنترل نشده یا دقیق نیست
داشتن اخلاق پایین؛ آزاد جنسی
صحبت کردن یا ابراز احساسات بسیار آزادانه، به خصوص به شیوه ای کنترل نشده
شلیک تیر از کمان یا شلیک از تفنگ
اجازه دادن به چیزی مضر یا افراطی برای اتفاق افتادن و تأثیرگذاری در جایی
آزاد كردن حيوان مخصوصاً براي حمله به كسي
برای اینکه چیزی مانند گره یا کراوات را کمتر محکم کنید
محکم در جای خود وصل نیست
اگر حیوان گشاد باشد، در قفس بسته نمی شود.
تنگ نیست؛ به بدن یا چیزی که پوشیده شده است نزدیک نیست
شل همچنین می تواند به معنای عدم رعایت دقیق چیزی یا عدم دقت باشد
یک دکمه/دندان شل
بررسی کنید که دوشاخه شل نشده باشد.
یکی از آجرها کمی شل شده است.
دارین بازویش را شل کرد.
او معمولا موهایش را گشاد می کند.
یک تار موی شل را پشت گوشش جمع کرد.
سیب زمینی ها شل فروخته می شدند، نه در کیسه.
گوسفندها پیاده شده بودند و در جاده شل و ول شده بودند.
اسب از بند خود شکسته بود (= گریخت).
حیوانات بدون قلاده یا بند بند می دویدند.
در طول شب، شخصی قایق را از لنگرهایش جدا کرده بود.
در پروازهای طولانی لباس گشاد و کفش راحت بپوشید.
یک پیراهن گشاد
خاک سست
پارچه ای با بافت گشاد
اتحاد/ائتلاف/فدراسیون سست
a loose association of artists, writers and composers
انجمنی سست از هنرمندان، نویسندگان و آهنگسازان
این فقط یک ترجمه ساده است زیرا من به زبان ژاپنی مسلط نیستم.
این کتاب پادزهری برای بسیاری از تفکرات سست در دنیای امروز است.
کمیته ها در چارچوب دستورالعمل های نسبتاً سست کار می کنند.
جوانی با اخلاق سست
او به یک توپ شل حمله کرد.
نوزادی با اجابت مزاج شل
صدای انفجار بلندی شنیده شد و سپس تمام جهنم شکست.
The organization broke loose from its sponsors.
این سازمان از حامیان خود جدا شد.
او خود را از خانواده اش جدا کرد.
اشکالی ندارد - شل ببندید و خونسرد بمانید.
نوجوانان به مکانی برای رها کردن نیاز دارند.
او جریانی از سوء استفاده را رها کرد.
موهایش را رها کرد و دور شانه هایش افتاد.
چه کسی سگ را رها کرده است؟
relaxed
آرام
lax
سست
loosened
شل شد
slack
سستی
slackened
سست شده
insecure
ناامن
limp
لنگی
unsecured
شل
flaccid
درهم و برهم
sloppy
نامحدود
unrestricted
بی بند و بار
unbound
بسته نشده
unfastened
گشوده شده
unrestrained
جدا
untied
بدون محدودیت
detached
بی بند
unfettered
بدون پیوند
unshackled
قطع شده
untethered
قابل انعطاف
disconnected
متحرک
flexible
غیر متصل
movable
آویزان
unattached
انعطاف پذیر
droopy
بدون قفل
supple
غیر مرتبط
unclasped
انجام نشده
unconnected
از تعادل خارج شده
undone
بدون قلاب
unhinged
باز شده
unhooked
unlatched
taut
کشیده
tense
زمان فعل
تنگ
flexed
خم شد
rigid
سفت و سخت
محکم
سخت
جامد
stiff
سفت
tensed
متشنج
rigorous
سختگیرانه
snug
راحت
strained
تحت فشار قرار گرفته است
stressed
تاکید کرد
tightened
سفت شد
unyielding
تسلیم ناپذیر
امن است
stretched
کشیده شده است
inflexible
انعطاف ناپذیر
secured
امن شده است
شل نیست
not slack
سست نیست
tightly stretched
محکم کشیده شده
sturdy
قوی
پایدار
درست شد
fixed
ثابت
چاق و چله
stout
قدرتمند
robust
مصمم
resolute