anything

base info - اطلاعات اولیه

anything - هر چیزی

pronoun - ضمیر

/ˈeniθɪŋ/

UK :

/ˈeniθɪŋ/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [anything] در گوگل
description - توضیح
example - مثال

  • آیا چیز دیگری دوست دارید؟

  • There's never anything worth watching on TV.


    هرگز چیزی ارزش دیدن در تلویزیون را ندارد.


  • اگر اصلا چیزی به یاد دارید، لطفا به ما اطلاع دهید.

  • We hope to prevent anything unpleasant from happening.


    امیدواریم از وقوع هر اتفاق ناخوشایندی جلوگیری کنیم.

  • I'm so hungry I'll eat anything.


    من خیلی گرسنه ام، هر چیزی می خورم.

  • Is there anything (= any truth) in these rumours?


    آیا چیزی (= حقیقتی) در این شایعات وجود دارد؟

  • The hotel was anything but cheap.


    هتل چیزی جز ارزان بود.

  • It wasn't cheap. Anything but.


    ارزان نبود هرچیزی جز.

  • He isn't anything like my first boss.


    او چیزی شبیه رئیس اول من نیست.

  • I felt as pleased as anything.


    من مثل هر چیزی احساس خوشحالی می کردم.

  • They're always slagging me off like anything.


    اونا همیشه مثل هرچیزی من رو ول میکنن


  • کتاب به خوبی کتاب اول او نبود.

  • I wouldn't give it up for anything.


    من آن را برای هیچ چیز رها نمی کنم.


  • اگر می خواهید یک جلسه یا هر چیز دیگری تماس بگیرید، فقط به من اطلاع دهید.

  • Is there anything I can do to help?


    آیا کاری هست که بتوانم انجام دهم؟

  • Was there anything else you wanted to say or is that it?


    چیز دیگری بود که بخواهید بگویید یا همین است؟

  • Do you have anything less expensive?


    آیا چیزی ارزانتر دارید؟

  • Let me know if anything happens, won't you?


    اگر اتفاقی افتاد به من اطلاع دهید، نه؟

  • I didn't know anything about computers till I started this job.


    من تا زمانی که این کار را شروع کردم چیزی در مورد کامپیوتر نمی دانستم.

  • I was looking for a birthday present for my mother but I didn't find anything suitable.


    دنبال کادو تولد برای مادرم می گشتم اما چیزی مناسب پیدا نکردم.


  • آیا چیز عجیبی در مورد او متوجه شدید؟

  • Spending Christmas with him and his brother - I can't imagine anything worse!


    گذراندن کریسمس با او و برادرش - نمی توانم چیز بدتری را تصور کنم!

  • If he eats anything with wheat in it he's very sick.


    اگر چیزی بخورد که گندم در آن باشد، بسیار بیمار است.

  • What did you do over the weekend? I don't think we did anything much.


    آخر هفته را چطور گذراندی؟ فکر نمی‌کنم ما کار زیادی انجام دهیم.

  • He said I could order anything on the menu.


    او گفت من می توانم هر چیزی را در منو سفارش دهم.

  • She could be anything (= any age) between 30 and 40.


    او می تواند هر چیزی (= هر سنی) بین 30 تا 40 باشد.

  • I didn’t know anything about computers till I started this job.


    من نمی خواهم چیزی بگویم که او را ناراحت کند.

  • I don’t want to say anything to upset her.


    infml این یک مهمانی فوق العاده بود - من آن را به هیچ دلیلی (= به هر دلیلی) از دست نمی دادم.

  • infml It was a fantastic party – I wouldn’t have missed it for anything (= for any reason).


synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

bazaar

لغت پیشنهادی

dash

لغت پیشنهادی

centralization