event

base info - اطلاعات اولیه

event - رویداد

noun - اسم

/ɪˈvent/

UK :

/ɪˈvent/

US :

family - خانواده
non-event
بدون رویداد
eventuality
احتمال
uneventfulness
بی اتفاقی
eventful
پر حادثه
uneventful
بی حادثه
eventual
نهایی
uneventfully
بدون حادثه
eventually
در نهایت
google image
نتیجه جستجوی لغت [event] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • recent/current/world events


    رویدادهای اخیر / فعلی / جهانی

  • The tragic events of last Monday occurred only 200 metres from the shore.


    حوادث تلخ دوشنبه گذشته تنها در 200 متری ساحل رخ داد.

  • Historians long ago established that the event never happened.


    مورخان مدت ها پیش ثابت کردند که این رویداد هرگز اتفاق نیفتاده است.

  • TV viewers watched in horror as events unfolded.


    تماشاگران تلویزیون با وحشت به تماشای رویدادها پرداختند.

  • a dramatic turn of events (= change in what is happening)


    چرخش چشمگیر رویدادها (= تغییر در آنچه اتفاق می افتد)

  • Everyone was frightened by the strange sequence of events.


    همه از توالی عجیب وقایع ترسیده بودند.

  • The police have reconstructed the chain of events leading to the murder.


    پلیس زنجیره حوادث منجر به قتل را بازسازی کرده است.

  • an unfortunate series of events


    یک سری اتفاقات ناگوار

  • Why should we believe his version of events (= description of what happened from his point of view)?


    چرا باید به روایت او از وقایع (= شرح اتفاقات از دیدگاه او) باور کنیم؟

  • The decisions we take now may influence the course of events (= the way things happen) in the future.


    تصمیماتی که اکنون می گیریم ممکن است بر روند وقایع (= نحوه اتفاقات) در آینده تأثیر بگذارد.

  • In the normal course of events (= if things had happened as expected) she would have gone with him.


    در روند عادی وقایع (= اگر همه چیز همانطور که انتظار می رفت اتفاق می افتاد) با او می رفت.

  • He found that the report he had written had been overtaken by events (= it was no longer relevant).


    او متوجه شد که گزارشی که نوشته بود توسط وقایع پیشی گرفته بود (= دیگر مرتبط نبود).

  • A minority of patients suffered adverse events, including heart attacks.


    اقلیتی از بیماران دچار عوارض جانبی از جمله حملات قلبی شدند.

  • Is the city ready to host such a major sporting event?


    آیا شهر آماده میزبانی از چنین رویداد بزرگ ورزشی است؟

  • The hospital is organizing a special fundraising event.


    این بیمارستان یک رویداد ویژه جمع آوری کمک های مالی را ترتیب می دهد.

  • They were invited to attend the social event of the year.


    آنها برای شرکت در رویداد اجتماعی سال دعوت شدند.

  • As always the annual event will be held in the grounds of the house.


    مثل همیشه، مراسم سالانه در محوطه خانه برگزار می شود.

  • Events are taking place throughout the summer to celebrate the city's centenary.


    رویدادهایی در طول تابستان برای جشن صدمین سالگرد شهر برگزار می شود.

  • The 800 metres is the fourth event of the afternoon.


    800 متر چهارمین رویداد بعدازظهر است.

  • Local winners compete in a national event in September.


    برندگان محلی در ماه سپتامبر در یک رویداد ملی به رقابت می پردازند.

  • I knew nothing about it until after the event.


    من تا بعد از این رویداد چیزی در مورد آن نمی دانستم.


  • هرکسی می تواند بعد از واقعه عاقل باشد.

  • I think she'll agree to do it but in any event all she can say is ‘no’.


    فکر می‌کنم او با انجام آن موافقت خواهد کرد، اما در هر صورت، تنها چیزی که می‌تواند بگوید «نه» است.


  • من فکر می کنم اقتصاد در هر صورت بهبود خواهد یافت.

  • I got very nervous about the exam, but in the event I needn't have worried; it was really easy.


    من در مورد امتحان خیلی عصبی شدم، اما در این صورت، لازم نیست نگران باشم. واقعا آسان بود

  • In the event though the dinner was a very entertaining affair.


    با این حال، در این رویداد، شام یک امر بسیار سرگرم کننده بود.

  • In the event of an accident call this number.


    در صورت تصادف با این شماره تماس بگیرید.

  • Sheila will inherit everything in the event of his death.


    شیلا در صورت مرگ همه چیز را به ارث خواهد برد.


  • در صورت بعید بودن تصادف، لطفا آرامش خود را حفظ کنید.

  • In that event we will have to reconsider our offer.


    در آن صورت، ما باید در پیشنهاد خود تجدید نظر کنیم.

  • The election was the main event of 2017.


    انتخابات مهمترین رویداد سال 2017 بود.

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

  • هیچ چی

  • non-event


    بدون رویداد

  • diddly


    به طرز عجیبی

  • naught


    هیچ

  • nix


    nix

  • nought


    صفر

  • zero


    زیپ

  • zip


    zippo

  • zippo


    زیلچ

  • zilch


    نه هیچ چیز


  • ضد اوج

  • nonevent


    ناامیدی

  • anticlimax


    غیر موضوعی

  • letdown


  • nonissue


لغت پیشنهادی

ceramic

لغت پیشنهادی

contemptible

لغت پیشنهادی

fragrant