event
event - رویداد
noun - اسم
UK :
US :
بدون رویداد
احتمال
بی اتفاقی
پر حادثه
بی حادثه
نهایی
بدون حادثه
something that happens, especially something important interesting or unusual
چیزی که اتفاق می افتد، به ویژه چیزی مهم، جالب یا غیر معمول
a performance sports competition party etc at which people gather together to watch or take part in something
یک اجرا، مسابقه ورزشی، مهمانی و غیره که در آن افراد دور هم جمع می شوند تا چیزی را تماشا کنند یا در آن شرکت کنند
یکی از مسابقات یا مسابقاتی که بخشی از یک مسابقه ورزشی بزرگ است
something that happens, especially something important interesting or unusual
چیزی که اتفاق می افتد، به خصوص چیزی مهم، جالب، یا غیر معمول
چیزی که اتفاق میافتد - مخصوصاً برای گفتن اینکه یک اتفاق چند وقت یکبار اتفاق میافتد استفاده میشود
something that happens, especially something that is unusual or unpleasant, or something that is one of several events
چیزی که اتفاق می افتد، به ویژه چیزی که غیر معمول یا ناخوشایند است، یا چیزی که یکی از چندین رویداد است
یک رویداد یا جشن اجتماعی مهم
something that happens, especially something shocking in political or public life which involves several people and events
اتفاقی که رخ می دهد، به ویژه چیزی تکان دهنده در زندگی سیاسی یا عمومی که شامل افراد و رویدادهای متعددی می شود
something that happens or exists in society science or nature especially something that is studied because it is difficult to understand
چیزی که در جامعه، علم یا طبیعت اتفاق می افتد یا وجود دارد، به ویژه چیزی که مطالعه می شود زیرا درک آن دشوار است
هر چیزی که اتفاق می افتد، به خصوص چیز مهم یا غیر معمول
یکی از مجموعه ای از مسابقات یا مسابقات
برای تاکید بر اینکه آنچه اتفاق افتاد آن چیزی نبود که انتظار داشتید
اگر اتفاقی بیفتد
whatever happens
هر اتفاقی بیفتد
در هر یک از دو موقعیت
اگر این اتفاق بیفتد
هر اتفاقی که می افتد، به ویژه چیزی مهم یا غیر معمول
An event is also one particular group of outcomes (= results) among all possible outcomes when experimenting with probability (= the likelihood of something happening).
یک رویداد همچنین یک گروه خاص از نتایج (=نتایج) در میان تمام نتایج ممکن هنگام آزمایش با احتمال (= احتمال وقوع چیزی) است.
یک رویداد نیز یکی از مجموعهای از مسابقات یا مسابقات است
an activity that is planned for a special purpose and usually involves a lot of people for example a meeting party trade show or conference
فعالیتی که برای یک هدف خاص برنامه ریزی شده است و معمولاً افراد زیادی را درگیر می کند، به عنوان مثال، یک جلسه، مهمانی، نمایشگاه تجاری یا کنفرانس
ملاقات با پروفسور کرنی اتفاقی بود که زندگی من را تغییر داد.
جشنواره آبجو این شهر یک رویداد سالانه است.
The anniversary of the accession of George I, 1 August, was marked by an exciting event on the river.
سالگرد الحاق جورج اول، 1 اوت، با یک رویداد هیجان انگیز در رودخانه مشخص شد.
The observational abilities of the ancients were to have practical application beyond those of time-reckoning and attempt to predict future events.
تواناییهای مشاهدهای افراد باستان این بود که کاربرد عملی فراتر از محاسبه زمان و تلاش برای پیشبینی رویدادهای آینده داشته باشند.
جام رایدر رویداد بزرگ گلف این ماه است.
شماره ویژه ماه دسامبر ما مهمترین رویدادهای سال گذشته را فهرست می کند.
هر فیلم لی شامل سبک خاص خود است. همه رویدادهای مهم فیلم هستند.
هیچ کاری که نمی توانستیم انجام دهیم، مسیر وقایع را تغییر نمی داد.
در کمال تعجب من، به همان سادگی و حتی سرگرم کننده تر از نوشتن در مورد رویدادهای واقعی بود.
عصرانه زمانی است که همه اعضای خانواده می توانند دور هم جمع شوند و درباره رویدادهای روز بحث کنند.
ما یک برنامه کامل از رویدادهای اجتماعی داریم که در طول سال برگزار می شود.
recent/current/world events
رویدادهای اخیر / فعلی / جهانی
حوادث تلخ دوشنبه گذشته تنها در 200 متری ساحل رخ داد.
مورخان مدت ها پیش ثابت کردند که این رویداد هرگز اتفاق نیفتاده است.
تماشاگران تلویزیون با وحشت به تماشای رویدادها پرداختند.
چرخش چشمگیر رویدادها (= تغییر در آنچه اتفاق می افتد)
همه از توالی عجیب وقایع ترسیده بودند.
پلیس زنجیره حوادث منجر به قتل را بازسازی کرده است.
یک سری اتفاقات ناگوار
Why should we believe his version of events (= description of what happened from his point of view)?
چرا باید به روایت او از وقایع (= شرح اتفاقات از دیدگاه او) باور کنیم؟
The decisions we take now may influence the course of events (= the way things happen) in the future.
تصمیماتی که اکنون می گیریم ممکن است بر روند وقایع (= نحوه اتفاقات) در آینده تأثیر بگذارد.
در روند عادی وقایع (= اگر همه چیز همانطور که انتظار می رفت اتفاق می افتاد) با او می رفت.
او متوجه شد که گزارشی که نوشته بود توسط وقایع پیشی گرفته بود (= دیگر مرتبط نبود).
اقلیتی از بیماران دچار عوارض جانبی از جمله حملات قلبی شدند.
آیا شهر آماده میزبانی از چنین رویداد بزرگ ورزشی است؟
این بیمارستان یک رویداد ویژه جمع آوری کمک های مالی را ترتیب می دهد.
آنها برای شرکت در رویداد اجتماعی سال دعوت شدند.
مثل همیشه، مراسم سالانه در محوطه خانه برگزار می شود.
رویدادهایی در طول تابستان برای جشن صدمین سالگرد شهر برگزار می شود.
800 متر چهارمین رویداد بعدازظهر است.
برندگان محلی در ماه سپتامبر در یک رویداد ملی به رقابت می پردازند.
من تا بعد از این رویداد چیزی در مورد آن نمی دانستم.
هرکسی می تواند بعد از واقعه عاقل باشد.
فکر میکنم او با انجام آن موافقت خواهد کرد، اما در هر صورت، تنها چیزی که میتواند بگوید «نه» است.
من فکر می کنم اقتصاد در هر صورت بهبود خواهد یافت.
من در مورد امتحان خیلی عصبی شدم، اما در این صورت، لازم نیست نگران باشم. واقعا آسان بود
با این حال، در این رویداد، شام یک امر بسیار سرگرم کننده بود.
در صورت تصادف با این شماره تماس بگیرید.
شیلا در صورت مرگ همه چیز را به ارث خواهد برد.
در صورت بعید بودن تصادف، لطفا آرامش خود را حفظ کنید.
در آن صورت، ما باید در پیشنهاد خود تجدید نظر کنیم.
انتخابات مهمترین رویداد سال 2017 بود.
امر
مورد
چگونگی، امر، تفصیل، شرایط محیط، پیش امد، شرح
حادثه
نتیجه
قسمت
eventuality
احتمال
مناسبت
occurrence
وقوع
happening
اتفاق می افتد
وضعیت
conjuncture
کنیونکچر
توسعه
پدیده
عمل کنید
ظاهر
milestone
نقطه عطف
زمان
turning point
ماجرا
فرار کردن
escapade
موضوع
سند - سند قانونی
فاز
deed
بهره برداری
hap
اقدام
exploit
چیز
hap
تجربه
proceeding