ago

base info - اطلاعات اولیه

ago - پیش

adverb - قید

/əˈɡəʊ/

UK :

/əˈɡəʊ/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [ago] در گوگل
description - توضیح

  • برای نشان دادن اینکه چقدر در گذشته اتفاقی افتاده است استفاده می شود


  • در زمان از زمان حال


  • بازگشت به گذشته؛ در زمان از زمان حال

  • Thirty years ago 33 % of university students were female; now there are more women than men.


    سی سال پیش 33 درصد از دانشجویان دانشگاه زن بودند. اکنون تعداد زنان از مردان بیشتر است.

  • When did you hurt your back? About a fortnight ago.


    کی کمرت درد گرفت؟ حدود دو هفته پیش.

  • Michael left the office 20 minutes ago.


    مایکل 20 دقیقه پیش دفتر را ترک کرد.

  • Michael left the office about half an hour ago.


    مایکل حدود نیم ساعت پیش دفتر را ترک کرد.


  • دختر من فقط یک سال پیش ازدواج کرد.

  • Pauline wrote to me once but that was ages ago.


    پائولین یک بار برای من نامه نوشت، اما این مربوط به چند سال پیش بود.

  • We went down to see a show in London not so long ago.


    چندی پیش برای دیدن نمایشی در لندن رفتیم.

  • After all he was supposed to have been hanged half a century ago.


    بالاخره او قرار بود نیم قرن پیش به دار آویخته شود.

  • Even their twittering seems fairly low-key compared with the excited sounds they made just a few weeks ago.


    حتی توییتر کردن آنها در مقایسه با صداهای هیجان انگیزی که همین چند هفته پیش منتشر کردند، بسیار کم صدا به نظر می رسد.

  • The good ole boys had their day two years ago.


    پسرهای خوب دو سال پیش روز خود را داشتند.


  • تنها چیزی که ما همیشه به دست می آوریم اخبار قدیمی و کهنه در مورد جایی است که مدتی پیش بوده اند.

  • Did you see that program about genetics that was on a little while ago?


    آیا آن برنامه در مورد ژنتیک را که چند وقت پیش پخش شده بود دیدید؟

  • I met your father once a long time ago.


    من یک بار پدرت را خیلی وقت پیش دیدم.

  • Lucy's aunt died a few months ago.


    عمه لوسی چند ماه پیش فوت کرد.

  • I had my keys a minute ago and now I can't find them.


    من یک دقیقه پیش کلیدهایم را داشتم و اکنون نمی توانم آنها را پیدا کنم.

  • That was less than three and a half hours ago but it might have been years.


    کمتر از سه ساعت و نیم پیش بود، اما شاید سالها گذشته باشد.

  • George went out half an hour ago. Can I have him call you back?


    جورج نیم ساعت پیش رفت بیرون. آیا می توانم از او بخواهم که با شما تماس بگیرد؟

  • The company a year ago changed its reporting period to a fiscal year that ends March 31 from a calendar year.


    این شرکت یک سال پیش دوره گزارش خود را به سال مالی تغییر داد که در 31 مارس از یک سال تقویمی به پایان می رسد.

  • How long ago did you buy the computer?


    چند وقت پیش کامپیوتر خریدید؟

  • How long ago was that Dad?


    چند وقت پیش بود بابا؟

example - مثال
  • two weeks/months/years ago


    دو هفته / ماه / سال پیش

  • The letter came a few days ago.


    نامه چند روز پیش آمد.

  • She was here just a minute ago.


    او همین یک دقیقه پیش اینجا بود.

  • a short/long time ago


    چند وقت پیش

  • How long ago did you buy it?


    چند وقت پیش خریدی؟

  • It was on TV not (so) long ago.


    مدتی نه چندان دور در تلویزیون بود.

  • Scientists think there was water on Mars a long time ago.


    دانشمندان فکر می کنند مدت ها پیش در مریخ آب وجود داشته است.

  • He stopped working some time ago (= quite a long time ago).


    او مدتی پیش (= خیلی وقت پیش) دست از کار کشید.

  • They're getting married? It's not that long ago (= it's only a short time ago) that they met!


    ازدواج می کنند؟ خیلی وقت پیش نیست (= همین چند وقت پیش) که با هم آشنا شدند!

  • He left the house over an hour ago.


    بیش از یک ساعت پیش از خانه خارج شد.

  • The dinosaurs died out 65 million years ago.


    دایناسورها ۶۵ میلیون سال پیش از بین رفتند.

  • Long ago/A long time ago there lived a girl called Cinderella.


    خیلی وقت پیش/ خیلی وقت پیش، دختری به نام سیندرلا زندگی می کرد.

  • That was a few years ago.


    چند سال پیش بود.

  • Your mother called about an hour ago.


    مادرت حدود یک ساعت پیش زنگ زد.


  • چند وقت پیش کتابی در این باره خواندم.

  • Are you still seeing Vivian? No we stopped seeing each other a long time ago.


    آیا هنوز ویویان را می بینید؟ نه، ما خیلی وقت است که دیگر را نمی بینیم.

synonyms - مترادف

  • قبل از


  • بازگشت

  • earlier


    زودتر


  • قبلا

  • heretofore


    تا کنون

  • formerly


    سابق

  • agone


    عذاب آور

  • gone


    رفته


  • از آنجا که

  • syne


    syne


  • در گذشته


  • به زمانی که


  • قبل از حال

  • time was


    زمان بود


  • از راه برگشت


  • از سال اول

  • in time gone by


    در زمان گذشته

  • since God knows when


    چون خدا میدونه کی


  • در آن روزها

  • ages ago


    سالها قبل


  • قبلا، پیش از این


  • یک بار

  • hitherto


    سر وقت

  • onetime


    پیش از این

  • erstwhile


    در دوران باستان

  • aforetime


    اخیرا

  • anciently


    در حال حاضر

  • lately


    رادیکال

  • erewhile


    خیلی وقت پیش

  • radically



antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

envelop

لغت پیشنهادی

sheet

لغت پیشنهادی

strip