while

base info - اطلاعات اولیه

while - در حالی که

conjunction - پیوستگی

/waɪl/

UK :

/waɪl/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [while] در گوگل
description - توضیح
  • during the time that something is happening


    در طول زمانی که اتفاقی در حال رخ دادن است

  • all the time that something is happening


    تمام مدت که چیزی در حال رخ دادن است

  • used to emphasize the difference between two situations, activities etc


    برای تأکید بر تفاوت بین دو موقعیت، فعالیت و غیره استفاده می شود

  • in spite of the fact that


    علیرغم اینکه

  • during the time that you are doing something or something is happening


    در طول زمانی که شما در حال انجام کاری هستید یا چیزی در حال وقوع است

  • at the same time as something else is happening


    همزمان با اتفاق دیگری در حال وقوع است


  • در بازه زمانی بین حال و رویداد آینده، یا بین دو رویداد در گذشته

  • while. Whilst sounds a little more formal than while


    در حالی که. در حالی که کمی رسمی تر از زمانی به نظر می رسد


  • در طول آن، یا همزمان با آن


  • با وجود اینکه؛ با اينكه

  • compared with the fact that; but


    در مقایسه با این واقعیت که؛ ولی


  • یک مدت زمان

  • While I like Carter personally I don't think what he's doing is right.


    در حالی که من شخصاً کارتر را دوست دارم، فکر نمی کنم کاری که او انجام می دهد درست باشد.

  • My car was stolen while I was on holiday.


    وقتی در تعطیلات بودم ماشینم را دزدیدند.

  • I read the book while I was on the plane.


    وقتی در هواپیما بودم کتاب را خواندم.

  • I bought a magazine while I was waiting for the train.


    وقتی منتظر قطار بودم یک مجله خریدم.

  • While Sandy was filling out the forms, I called Jimmy from the airport.


    در حالی که سندی در حال پر کردن فرم ها بود، از فرودگاه به جیمی زنگ زدم.


  • در حالی که او دختری دوست داشتنی است، کار کردن با او بسیار دشوار است.

  • Someone broke into her house while she was on vacation.


    زمانی که او در تعطیلات بود شخصی وارد خانه او شد.

  • While she was out of the room he took a quick look at the papers on her desk.


    در حالی که او از اتاق بیرون بود، نگاهی گذرا به کاغذهای روی میزش انداخت.

  • While six percent of ordinary homes were damaged in the earthquake, only three percent of mobile homes were damaged.


    در حالی که شش درصد خانه های عادی در زلزله آسیب دیدند، تنها سه درصد خانه های سیار آسیب دیدند.

  • While teaching standards could be raised, more funding would also help.


    در حالی که استانداردهای آموزشی می تواند افزایش یابد، بودجه بیشتر نیز کمک خواهد کرد.


  • من فقط یک تماس تلفنی می گیرم تا شما ظرف ها را تمام کنید.

example - مثال
  • We must have been burgled while we were asleep.


    ما را باید در حالی که خواب بودیم دزدیدند.

  • Her parents died while she was still at school.


    پدر و مادرش در حالی که او هنوز در مدرسه بود فوت کردند.

  • While I was waiting at the bus stop three buses went by in the opposite direction.


    در حالی که در ایستگاه اتوبوس منتظر بودم، سه اتوبوس در جهت مخالف رفتند.

  • You can go swimming while I'm having lunch.


    وقتی من ناهار می خورم می توانید شنا کنید.

  • shoes mended while you wait


    کفش ها در حالی که منتظر هستید تعمیر شدند

  • While Tom's very good at science his brother is absolutely hopeless.


    در حالی که تام در علم بسیار خوب است، برادرش کاملاً ناامید است.


  • برخی از افراد با موسیقی بهتر کار می کنند در حالی که برخی دیگر این کار را نمی کنند.

  • While I am willing to help I do not have much time available.


    در حالی که مایل به کمک هستم، زمان زیادی در اختیار ندارم.

  • ‘I'm just going to buy some postcards.’ ‘Can you get me some stamps while you're at it?’


    من فقط قصد خرید چند کارت پستال دارم.

  • This survey highlights a number of differences in the way that teenage boys and girls in the UK spend their free time.


    این نظرسنجی تعدادی از تفاوت‌ها را در نحوه گذراندن اوقات فراغت دختران و پسران نوجوان در بریتانیا نشان می‌دهد.

  • One of the main differences between the girls and the boys who took part in the research was the way in which they use the internet.


    یکی از تفاوت های اصلی دختران و پسرانی که در تحقیق شرکت کردند، نحوه استفاده آنها از اینترنت بود.

  • Unlike the girls, who use the internet mainly to keep in touch with friends, the boys questioned in this survey tend to use the internet for playing computer games.


    برخلاف دخترانی که عمدتاً از اینترنت برای برقراری ارتباط با دوستان استفاده می کنند، پسران مورد سوال در این نظرسنجی تمایل دارند از اینترنت برای انجام بازی های رایانه ای استفاده کنند.

  • The girls differ from the boys in that they tend to spend more time keeping in touch with friends on the phone or on social networking websites.


    تفاوت دختران با پسران این است که آنها تمایل دارند زمان بیشتری را صرف تماس با دوستان از طریق تلفن یا وب سایت های شبکه های اجتماعی کنند.

  • Compared to the boys, the girls spend much more time chatting to friends on the phone.


    در مقایسه با پسران، دختران زمان بیشتری را صرف چت کردن تلفنی با دوستان خود می کنند.

  • On average the girls spend four hours a week chatting to friends on the phone. In contrast very few of the boys spend more than five minutes a day talking to their friends in this way.


    به طور متوسط ​​دختران چهار ساعت در هفته را صرف چت کردن با دوستان خود از طریق تلفن می کنند. در مقابل، تعداد بسیار کمی از پسرها بیش از پنج دقیقه در روز را به این شکل با دوستان خود صحبت می کنند.

  • The boys prefer competitive sports and computer games, whereas/while the girls seem to enjoy more cooperative activities, such as shopping with friends.


    پسرها ورزش های رقابتی و بازی های رایانه ای را ترجیح می دهند، در حالی که به نظر می رسد دختران از فعالیت های مشارکتی بیشتری مانند خرید با دوستان لذت می برند.

  • When the girls go shopping they mainly buy clothes and cosmetics. The boys, on the other hand tend to purchase computer games or gadgets.


    وقتی دخترها به خرید می روند، عمدتاً لباس و لوازم آرایشی می خرند. از سوی دیگر، پسرها تمایل به خرید بازی های رایانه ای یا وسایل دارند.

  • While the film is undoubtedly too long it is nevertheless an intriguing piece of cinema.


    در حالی که فیلم بدون شک بیش از حد طولانی است، با این وجود یک قطعه سینمای جذاب است.

  • It can be argued that the movie is too long. It is nonetheless an intriguing piece of cinema.


    می توان ادعا کرد که فیلم خیلی طولانی است. با این حال، این یک اثر جذاب از سینما است.

  • The film is undoubtedly too long. Still it is an intriguing piece of cinema.


    فیلم بدون شک خیلی طولانی است. با این حال، این یک قطعه جذاب از سینما است.

  • Of course huge chunks of the book have been sacrificed in order to make a two-hour movie but it is nevertheless a successful piece of storytelling.


    البته بخش‌های بزرگی از کتاب فدای ساخت یک فیلم دو ساعته شده است، اما با این وجود یک داستان موفق است.

  • Critics are wrong to argue that the film’s plot is too complicated. Certainly there are a couple of major twists, but audiences will have no difficulty following them.


    منتقدان اشتباه می کنند که می گویند داستان فیلم خیلی پیچیده است. مطمئناً چند تغییر عمده وجود دارد، اما تماشاگران برای دنبال کردن آنها مشکلی نخواهند داشت.


  • درست است که بدون فیلمنامه خوب نمی توان یک فیلم خوب ساخت، اما به همان اندازه درست است که یک کارگردان با استعداد می تواند یک فیلمنامه خوب را به یک فیلم عالی تبدیل کند.

  • It remains to be seen whether these two movies herald a new era of westerns, but there is no doubt that they represent welcome additions to the genre.


    باید دید که آیا این دو فیلم نوید دهنده عصر جدیدی از وسترن هستند یا خیر، اما شکی نیست که آنها افزوده های خوشایندی به این ژانر هستند.

  • I read it while you were drying your hair.


    وقتی موهاتو خشک میکردی خوندم.

  • While I was in Italy I went to see Alessandro.


    زمانی که در ایتالیا بودم به دیدن الساندرو رفتم.

  • I thought I heard him come in while we were having dinner.


    فکر کردم وقتی شام می خوردیم شنیدم که اومد داخل.

  • I'm going to the post office. While you're there can you get me some stamps?


    من به اداره پست می روم. تا زمانی که آنجا هستید، می توانید برای من تمبر بگیرید؟

  • While I accept that he's not perfect in many respects, I do actually like the man.


    در حالی که من قبول دارم که او از بسیاری جهات کامل نیست، اما در واقع آن مرد را دوست دارم.

  • While I fully understand your point of view I also have some sympathy with Michael's.


    در حالی که من کاملاً دیدگاه شما را درک می کنم، با مایکل همدردی دارم.

  • He gets £50,000 a year while I get a meagre £20,000!


    او سالی 50000 پوند می گیرد در حالی که من 20000 پوند ناچیز می گیرم!

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

amyotrophic

لغت پیشنهادی

coins

لغت پیشنهادی

carriers