car
car - ماشین
noun - اسم
UK :
US :
وسیله نقلیه ای با چهار چرخ و یک موتور که می تواند تعداد کمی مسافر را حمل کند
یک واگن قطار
بخشی از آسانسور، بالون یا کشتی هوایی که در آن افراد یا کالاها حمل می شود
مخفف نسبت کفایت سرمایه
وسیله نقلیه جاده ای با موتور، چهار چرخ و صندلی برای تعداد کمی از افراد
بخشی از قطار که برای اهداف خاصی استفاده می شود
هر یک از قسمت های جداگانه قطار که مسافران در آن می نشینند
بخشی از قطار که برای حمل کالا یا حیوانات استفاده می شود
وسیله نقلیه جاده ای با موتور، معمولاً چهار چرخ، و صندلی برای یک تا پنج نفر
ماشین نیز بخشی از قطار است
مخفف برای نسبت کفایت سرمایه
ماشین ها در دو طرف جاده پارک شده بودند.
گزارش های تکمیلی در خصوص وام روشنایی و خودرو در ماه های آینده به شورا ارائه خواهد شد.
اما این قانون نمی تواند برای جلوگیری از فروش بخاری در فروش چکمه های اتومبیل استفاده شود.
در ماشین ناهار خوری ماندم و یک لیوان شراب قرمز خوردم.
در صورت نیاز می توانید امروز ماشین مرا به محل کار ببرید.
برای مقرون به صرفه ساختن چنین سفرهایی، دانشآموزان با تعقیب معلمان با ماشین شخصی خود رانندگی میکنند.
مرد در خیابان لی را تا یک ماشین سبز و سفید اسکورت کرد.
آن ماشین با وسیله نقلیه ای که والتریک سوار آن بود برخورد کرد.
او برای گرفتن تلفن با ماشین مشکل داشت و بالاخره یکی را پیدا کرد.
ماشینی که عدی به سرنوشتش رسید؟
پائولا سوار ماشین شد و رفت.
چطور آمدی؟» «با ماشین.»
تو ماشین میری؟
شوهرش در زمان حادثه رانندگی می کرد.
کجا می توانم ماشین را پارک کنم؟
دو طرف جاده ماشین های پارک شده بود.
یک راننده / تولید کننده / فروشنده ماشین
تصادف / تصادف
من نمی توانم کلید ماشینم را پیدا کنم.
چند ماشین از ریل خارج شدند.
ماشین خواب / ناهار خوری
او ماشینش را در یک هتل کوچک کنار زد.
ماشینش را به شدت به سمت راست منحرف کرد.
ماشینش روی تکه ای از یخ لغزید.
ماشینش به وانتی که در جهت مخالف می آمد برخورد کرد.
کنترل ماشین را از دست دادم و ماشین از جاده خارج شد.
ماشین قرمز ناگهان از جلوی من بیرون کشید.
تو ماشین منتظرت میمونم
راه رفتن خیلی دور است. من ماشین رو میبرم
بچه ها همه داخل ماشین جمع شدند.
این روزها راه اندازی ماشین بسیار گران است.
برای سرویس باید ماشین را ببرم.
ماشین 55 مایل در هر گالن انجام می دهد.
ماشین بیش از 100 مایل در ساعت کار می کرد.
دولت می خواهد مردم بیشتری به جای خودروهای شخصی از حمل و نقل عمومی استفاده کنند.
تعداد ماشین ها در جاده ها همیشه در حال افزایش است.
پلیس با یک خودروی بی نشان از دقایقی پیش خودروی سرقتی را تعقیب کرده بود.
سارقان خودروی خود را رها کرده و فرار کردند.
راننده در تعقیب و گریز پلیس با خودروی سرقتی تصادف کرد.
صفی از ماشین های پارک شده جلوی ساختمان بود.
در ماشین را برایش باز کرد.
automobile
خودرو
motorcar
موتور ماشین
خودکار
وسیله نقلیه
wheels
چرخ ها
convertible
قابل تبدیل
موتور
سوار شدن
jalopy
ژلوپی
sedan
سدان
banger
بانگ
buggy
حشره دار
اتوبوس
crate
جعبه
hatchback
هاچ بک
heap
پشته
دستگاه
hardtop
سقف سخت
hooptie
هوپتی
jeep
جیپ
limo
لیموزین
limousine
رودستر
roadster
بمب
سطل
bucket
کهنه، قدیمی
clunker
انتقال
conveyance
کوپه
coupe
آشغال
junker
سوار کردن
pickup
زیر فشرده
subcompact