government
government - دولت
noun - اسم
UK :
US :
حاکم
فرمانداری
دولتی
حکومت داری
حکومت کنند
---
گروهی از افرادی که یک کشور یا ایالت را اداره می کنند
یک شکل یا سیستم حکومتی
فرآیند یا شیوه حکومت داری
درجه ای که دولت فعالیت های اقتصادی و اجتماعی را کنترل می کند
گروهی از افرادی که یک کشور را اداره می کنند یا سیستمی که برای اداره آن استفاده می کنند
دولت یک کشور، به ویژه کشوری مانند ایالات متحده که توسط رئیس جمهور رهبری می شود
دولتی، به ویژه دولتی که منصفانه انتخاب نشده یا شما آن را قبول ندارید
بخشی از دولت که مطمئن می شود قوانین و تصمیمات به خوبی کار می کنند
a political system in which everyone can vote to choose the government or a country that has this system
یک نظام سیاسی که در آن همه می توانند برای انتخاب دولت رای دهند یا کشوری که این سیستم را دارد
کشوری که دارای یک دولت منتخب است و توسط رئیس جمهور رهبری می شود نه پادشاه یا ملکه
سیستم داشتن یک پادشاه یا ملکه به عنوان رئیس دولت، یا کشوری که این سیستم را دارد
a political system or country that has a dictator (=a leader who has complete power and who has not been elected)
نظام سیاسی یا کشوری که دیکتاتور دارد (=رهبری که قدرت کامل دارد و انتخاب نشده است)
used for describing countries in which ordinary people have no power and the government has complete control over everything
برای توصیف کشورهایی استفاده می شود که در آنها مردم عادی هیچ قدرتی ندارند و دولت بر همه چیز کنترل کامل دارد
a country where the government strictly controls people’s freedom for example to travel or to talk about politics
کشوری که در آن دولت به شدت آزادی مردم را کنترل میکند، مثلاً سفر کردن یا صحبت کردن در مورد سیاست
the group of people responsible for running a country or state and making decisions about taxes, laws, public services etc
گروهی از افراد مسئول اداره یک کشور یا ایالت و تصمیم گیری در مورد مالیات، قوانین، خدمات عمومی و غیره
گروهی از افرادی که به طور رسمی یک کشور را کنترل می کنند
سیستمی که برای کنترل یک کشور، شهر یا گروهی از مردم استفاده می شود
فعالیت های مربوط به کنترل یک کشور، شهر، گروهی از مردم و غیره.
the government of the UK
دولت انگلستان
the offices, departments, and groups of people that control a country state city or other political unit
ادارات، ادارات و گروههایی از مردم که یک کشور، ایالت، شهر یا واحد سیاسی دیگر را کنترل میکنند
Government is also a particular system of managing a country state city etc.
دولت همچنین یک سیستم خاص برای مدیریت یک کشور، ایالت، شهر و غیره است.
an organization that officially manages and controls a country or region creating laws, collecting taxes, providing public services, etc.
سازمانی که به طور رسمی یک کشور یا منطقه را مدیریت و کنترل می کند، قوانینی را ایجاد می کند، مالیات جمع آوری می کند، خدمات عمومی ارائه می دهد و غیره.
افراد، سیستم ها و غیره که یک کشور یا منطقه را مدیریت یا کنترل می کنند
to bring political parties together to make a government when none of them has received a large enough number of votes in an election to control the government
گرد هم آوردن احزاب سیاسی برای ایجاد یک دولت در حالی که هیچ یک از آنها در یک انتخابات به اندازه کافی آراء برای کنترل دولت به دست نیاورده اند.
the government of a particular country especially the country you are in or the one you have already referred to
دولت یک کشور خاص، به ویژه کشوری که در آن هستید یا کشوری که قبلاً به آن اشاره کرده اید
جمهوری خواهان با مبارزه علیه دولت بزرگ و مالیات های بالا انتخاب شدند.
برگزاری انتخابات در مناطق دورافتاده برای دولت مرکزی دشوار بوده است.
the city government of Los Angeles
دولت شهر لس آنجلس
پس از سال ها حکومت فاسد، مردم از سیاست خسته شده اند.
The French government strongly condemned the killings.
دولت فرانسه این قتل را به شدت محکوم کرد.
the French government
دولت فرانسه
to lead/form a government
رهبری/تشکیل دولت
او از دولت استعفا داده است.
The Government has/have been considering further tax cuts.
دولت در حال بررسی کاهش مالیات بیشتر بوده است.
The government announced further austerity measures.
دولت تدابیر ریاضتی بیشتری را اعلام کرد.
This legislation was passed under the last Conservative government.
این قانون در آخرین دولت محافظه کار تصویب شد.
EU national governments
دولت های ملی اتحادیه اروپا
the Nebraska state government
دولت ایالت نبراسکا
Ontario's new provincial government
دولت استانی جدید انتاریو
این کشور هنوز یک دولت موقت دارد.
دولت های بسیاری از کشورهای اروپایی
این تصمیمی بود که دولت وقت گرفته بود.
سه قوه دولت آمریکا
در مورد این تصمیم با دولت های خارجی مشورت شده است.
government officials/ministers/employees
مقامات دولتی/وزرا/کارمندان
یک سخنگوی دولت
a government department/agency
یک اداره / سازمان دولتی
government policies/regulations
سیاست ها/ مقررات دولتی
government spending/funding
مخارج/تامین مالی دولت
Democratic government has now replaced military rule.
حکومت دموکراتیک اکنون جایگزین حکومت نظامی شده است.
communist/totalitarian government
حکومت کمونیستی/توتالیتر
یک سیستم حکومتی فدرال
ما به دولت قدرتمندی نیاز داریم که کشور را از این بحران عبور دهد.
ارتش نقش پررنگی در حکومت کشور داشت.
در آن زمان دموکرات ها در دولت بودند.
در سپتامبر همان سال دولت جدید تشکیل شد.
A puppet government was installed as the occupying forces withdrew.
با عقب نشینی نیروهای اشغالگر، یک دولت دست نشانده روی کار آمد.
به گفته منابع دولتی در این حادثه دو نفر جان باختند.
On May 23 a coalition government took office.
در 23 مه یک دولت ائتلافی روی کار آمد.
وزیر سابق در ترمیم گسترده دولت ماه گذشته از سمت خود برکنار شد.
The government announced the cancellation of the dam project.
دولت از لغو پروژه سد خبر داد.
هدف این گروه سرنگونی حکومت نظامی است.
مدیریت
رژیم
حالت
قدرت
اجرایی
ministry
وزارت
قانون
کابینه
شورا
directorate
اداره
governance
حکومت
jurisdiction
صلاحیت قضایی
رهبری
تصدی
regimen
امپراتوری
incumbency
هیئت حاکمه
empire
برنج بالا
governing body
قدرت ها
top brass
استقرار
بوروکراسی
powers-that-be
مسئولین
رسمی
bureaucracy
سیستم
authorities
مجلس
officialdom
مقامات
سازمان ایالات متحده
parliament
مونتاژ
officials
سنا
organizationUS
assembly
senate
anarchy
هرج و مرج
chaos
آشوب
lawlessness
بی قانونی
revolt
شورش
انقلاب
اختلال
rebellion
ضرب وشتم
mayhem
سوء حکومت
misgovernment
هیاهو
pandemonium
سازماندهی بریتانیا
disorganisationUK
بی سازمانی ایالات متحده
disorganizationUS
نا آرام
insurrection
آشفتگی
unrest
آنارشیسم
turmoil
موبوکراسی
anarchism
اولوکراسی
mobocracy
نیهیلیسم
ochlocracy
غلط حکومت کن
nihilism
غیر دولتی
misrule
پرولتاریا
nongovernment
proletariat