region

base info - اطلاعات اولیه

region - منطقه

noun - اسم

/ˈriːdʒən/

UK :

/ˈriːdʒən/

US :

family - خانواده
regionalism
منطقه گرایی
regional
منطقه ای
regionally
---
google image
نتیجه جستجوی لغت [region] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • mountainous/coastal regions


    مناطق کوهستانی/ساحلی

  • the northern/southern/central, etc. region


    منطقه شمالی / جنوبی / مرکزی و غیره

  • This is one of the most densely populated regions of North America.


    این یکی از پرجمعیت ترین مناطق آمریکای شمالی است.


  • بیش از دو میلیون نفر در این منطقه زندگی می کنند.

  • Many new species have been discovered in the Amazon region.


    بسیاری از گونه های جدید در منطقه آمازون کشف شده اند.

  • Businesses across the region are supporting the project.


    کسب و کارها در سراسر منطقه از این پروژه حمایت می کنند.


  • این گیاه در سراسر منطقه غرب کشور یافت می شود.

  • Bilbao is the largest city in the Basque region in northern Spain.


    بیلبائو بزرگترین شهر منطقه باسک در شمال اسپانیا است.

  • The country is divided into 17 autonomous regions.


    این کشور به 17 منطقه خودمختار تقسیم شده است.

  • People in the regions should not have to travel to London to fly to the United States.


    مردم مناطق نباید برای پرواز به ایالات متحده به لندن سفر کنند.

  • pains in the abdominal region


    درد در ناحیه شکم

  • He earns somewhere in the region of €50 000.


    او چیزی در حدود 50000 یورو درآمد دارد.

  • Italy's richest region


    ثروتمندترین منطقه ایتالیا

  • Nomads have inhabited this region for thousands of years.


    عشایر از هزاران سال پیش در این منطقه ساکن بوده اند.

  • Sanitary facilities varied widely from region to region.


    امکانات بهداشتی از منطقه ای به منطقه دیگر بسیار متفاوت بود.

  • Sports events across the region have been affected by the weather.


    رویدادهای ورزشی در سراسر منطقه تحت تأثیر آب و هوا قرار گرفته است.

  • The animal is found in the northern regions of Sweden.


    این حیوان در مناطق شمالی سوئد یافت می شود.

  • The champagne-producing region covers 34 500 hectares.


    منطقه تولید شامپاین 34 500 هکتار است.

  • This bird is largely confined to the southern regions of the country.


    این پرنده عمدتاً محدود به مناطق جنوبی کشور است.

  • This tropical forest region is characterized by frequent heavy rainfall.


    این منطقه جنگلی استوایی با بارندگی های شدید مکرر مشخص می شود.

  • Twenty participants from the Asia-Pacific region will be invited to the seminar.


    20 شرکت کننده از منطقه آسیا و اقیانوسیه به این سمینار دعوت خواهند شد.

  • a sparsely populated region


    منطقه ای کم جمعیت


  • تلاش برای ایجاد صلح و ثبات در یک منطقه ناآرام

  • oil exploration in remote regions of the Russian Far East


    اکتشاف نفت در مناطق دور افتاده خاور دور روسیه

  • the poorer regions of the continent


    مناطق فقیرتر این قاره

  • Soil erosion is particularly serious in dry tropical regions.


    فرسایش خاک به ویژه در مناطق گرمسیری خشک جدی است.


  • سلول های ناحیه خاصی از مغز


  • بافت از ناحیه دهان

  • one of China's autonomous regions


    یکی از مناطق خودمختار چین

  • the Nordic/Asia-Pacific region


    منطقه شمال اروپا / آسیا و اقیانوسیه

  • the Basque region


    منطقه باسک

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد
  • metropolis


    کلان شهر

  • sky


    آسمان


  • کل

لغت پیشنهادی

ail

لغت پیشنهادی

polarize

لغت پیشنهادی

big