many

base info - اطلاعات اولیه

many - زیاد

determiner, pronoun - تعیین کننده، ضمیر

/ˈmeni/

UK :

/ˈmeni/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [many] در گوگل
description - توضیح

  • تعداد زیادی از افراد یا چیزها

  • a large number of people or things – used in everyday English in questions and negative sentences, and after ‘too’ and ‘so’. In formal or written English, you can also use it in other sentences


    تعداد زیادی از افراد یا چیزها - در انگلیسی روزمره در سوالات و جملات منفی و بعد از too و so استفاده می شود. در زبان انگلیسی رسمی یا نوشتاری نیز می توانید از آن در جملات دیگر استفاده کنید


  • زیاد. A lot از بسیاری کمتر رسمی است و عبارت معمولی است که در زبان انگلیسی روزمره استفاده می شود


  • بسیاری - زمانی استفاده می‌شود که نمی‌توانید دقیق بگویید اما تعداد آن دو ده یا بیشتر، دویست یا بیشتر و غیره است


  • بسیاری از یک نوع خاص از شخص یا چیز

  • manyused especially when saying that something has happened many times


    بسیاری - مخصوصاً وقتی می گویند که چیزی بارها اتفاق افتاده است استفاده می شود

  • manyused when it is impossible to count or imagine how many. Innumerable is more formal than countless


    بسیاری - زمانی استفاده می شود که شمارش یا تصور تعداد آنها غیرممکن باشد. بی شمار رسمی تر از تعداد بی شماری است


  • بسیاری - مخصوصاً زمانی که چیزی شگفت‌انگیز یا چشمگیر به نظر می‌رسد استفاده می‌شود

  • manyused especially when talking about ideas, suggestions, changes in business or politics


    بسیاری - به ویژه هنگام صحبت در مورد ایده ها، پیشنهادات، تغییرات در تجارت یا سیاست استفاده می شود


  • تعداد نسبتاً زیادی از افراد یا چیزها


  • زیاد

  • manya very informal use


    بسیاری - یک استفاده بسیار غیر رسمی


  • عمدتاً در جملات و سؤالات منفی و با «خیلی»، «چنین» و «به عنوان» به معنای «تعداد زیاد» استفاده می شود.

  • a large number (of), or a lot (of)


    تعداد زیادی (از)، یا زیاد (از)

  • You rarely run into people you know in London; there are too many millions.


    به ندرت در لندن با افرادی برخورد می کنید که می شناسید. میلیون ها خیلی زیاد است

  • That progress was now direly slow with many hundreds of cattle to herd, however expert some of the herders.


    این پیشرفت اکنون بسیار کند بود و صدها گاو در گله بودند، هرچند برخی از گله داران متخصص بودند.

  • What do the petitions do but name many thousands of folk?


    عریضه ها چه کار می کنند جز نام هزاران نفر؟

  • Today many thousands of men like Michael have died of Aids.


    امروزه هزاران مرد مانند مایکل بر اثر ایدز مرده اند.

  • Unfortunately this is not the case with many millions of people whose backache is worse after even a short drive.


    متأسفانه، این مورد در مورد میلیون‌ها نفری که کمردردشان حتی پس از یک رانندگی کوتاه بدتر می‌شود، صادق نیست.

  • Last year this formula robbed East Cumbria and my constituents of many thousands of pounds.


    سال گذشته این فرمول هزاران پوند از شرق کامبریا و اعضای من را ربود.


  • چطور می‌توانستم مال خودم را پیدا کنم در حالی که صدها نفر از آن‌ها و این همه سیاه‌پوست بودند؟

  • One year they are present striving instinctively to maintain an existence many thousands of years old.


    یک سال حضور دارند و به طور غریزی برای حفظ موجودیت هزاران ساله تلاش می کنند.

example - مثال
  • We don't have very many copies left.


    ما کپی زیادی نداریم.

  • You can't have one each. We haven't got many.


    شما نمی توانید هر کدام یکی داشته باشید. ما زیاد نداریم


  • بسیاری از مردم فکر می کنند که قانون باید تغییر کند.

  • Many of those present disagreed.


    بسیاری از حاضران مخالف بودند.

  • How many children do you have?


    چند فرزند دارید؟

  • There are too many mistakes in this essay.


    اشتباهات در این مقاله بسیار زیاد است.

  • He made ten mistakes in as many (= in ten) lines.


    او در همان تعداد (= در ده) سطر ده اشتباه کرد.

  • New drivers have twice as many accidents as experienced drivers.


    رانندگان جدید دو برابر رانندگان باتجربه تصادف می کنند.

  • Don't take so many.


    اینقدر نگیرید

  • I've known her for a great many (= very many) years.


    من او را برای چندین سال (= خیلی زیاد) می شناسم.

  • Even if one person is hurt that is one too many.


    حتی اگر یک نفر صدمه دیده باشد، یک نفر خیلی زیاد است.

  • It was one of my many mistakes.


    این یکی از اشتباهات زیاد من بود.

  • a many-headed monster


    یک هیولای چند سر

  • a government which improves conditions for the many


    دولتی که شرایط را برای بسیاری بهبود می بخشد

  • Many a good man has been destroyed by drink.


    بسیاری از انسان های خوب با نوشیدنی نابود شده اند.

  • There were as many as 200 people at the lecture.


    حدود 200 نفر در این سخنرانی حضور داشتند.

  • Many's the time I heard her use those words.


    بارها شنیدم که او از این کلمات استفاده می کند.

  • Do you go to many concerts?


    آیا کنسرت های زیادی می روید؟

  • How many people came to the meeting?


    چند نفر به جلسه آمدند؟

  • I don’t go to many concerts.


    من کنسرت های زیادی نمی روم.

  • You made too many mistakes.


    خیلی اشتباه کردی

  • I go to a lot of concerts.


    کنسرت های زیادی می روم.

  • ‘How many shows did you see?’ ‘Lots!’


    «چند نمایش دیدی؟» «بسیار زیاد!»

  • I stayed in England for many/​quite a few/​ten weeks.


    من برای بسیاری / تقریباً چند / ده هفته در انگلیس ماندم.

  • Lots of people like Italian food.


    بسیاری از مردم غذاهای ایتالیایی را دوست دارند.

  • Plenty of stores stay open late.


    بسیاری از فروشگاه ها تا دیروقت باز می مانند.

  • I don't have many clothes.


    من لباس زیادی ندارم

  • Not many people have heard of him.


    افراد زیادی نام او را نشنیده اند.

  • There aren't very many weekends between now and Christmas.


    از الان تا کریسمس تعطیلات آخر هفته زیاد نیست.

  • Were there many cars on the road?


    آیا ماشین های زیادی در جاده بود؟

  • How many students are there in each class?


    در هر کلاس چند دانش آموز وجود دارد؟

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

flashes

لغت پیشنهادی

billiards

لغت پیشنهادی

edge