each
each - هر یک
determiner, pronoun, adverb - تعیین کننده، ضمیر، قید
UK :
US :
هر یک از دو یا چند چیز یا افراد، به طور جداگانه در نظر گرفته شود
هر چیز، شخص، و غیره در یک گروه دو یا چند نفره، جداگانه در نظر گرفته شود
می گفت هرکسی چیزهای مختلفی را دوست دارد
If you put an amount of money each way on a horse race you will win money if the horse you have chosen comes first second or third
اگر از هر طرف مقداری پول در مسابقه اسب دوانی بگذارید، اگر اسبی که انتخاب کرده اید اول، دوم یا سوم باشد، برنده خواهید شد.
هر چیز، شخص، و غیره، در یک گروه دو یا چند نفره، جداگانه در نظر گرفته شود
Draw a circle on it based on your decision as to how far you are prepared to travel to work each day.
بر اساس تصمیم خود در مورد اینکه هر روز چقدر آماده سفر به محل کار هستید، یک دایره روی آن بکشید.
Find a partner-spouse, friend or coworker-who will pick an object for you to write about before work each day.
یک شریک-همسر، دوست یا همکار پیدا کنید که هر روز قبل از کار، موضوعی را برای شما انتخاب کند تا در مورد آن بنویسید.
Nationwide studies reveal that savings card holders spend an average 33 percent more or $ 36, on groceries each week.
مطالعات سراسری نشان میدهد که دارندگان کارتهای پسانداز هر هفته به طور متوسط 33 درصد بیشتر یا 36 دلار برای خرید مواد غذایی هزینه میکنند.
هر روز در یک زمان و شرایط یکسان وزن کنید.
می توان آن را هر روز روشن و خاموش کرد، هرچند به سختی.
There is no classroom; students participate in a conference call each week for about two hours with an instructor.
کلاس درس وجود ندارد؛ دانش آموزان هر هفته به مدت دو ساعت با یک مربی در یک کنفرانس تلفنی شرکت می کنند.
Treatment continued for seven weeks, and each day the hamsters were weighed and tumour areas were measured.
درمان به مدت هفت هفته ادامه یافت و هر روز همسترها وزن شدند و نواحی تومور اندازه گیری شد.
هر روز بیست دقیقه تنفس را به این روش تمرین کنید تا تبدیل به طبیعت دوم شود.
هر پاسخ 20 امتیاز دارد.
هر یک از پاسخ ها 20 امتیاز دارد.
پاسخ ها هر کدام 20 امتیاز دارند.
«قرمز یا آبی؟» «لطفاً یکی از هر کدام را میگیرم».
به تصاویر نگاه کنید و به سوالات مربوط به هر یک پاسخ دهید.
هر کدوم ماشین خودمونو داریم
آنقدر کتاب وجود ندارد که همه بتوانند هر کدام یک کتاب داشته باشند.
هر کدام 40 دلار ضرر کردند.
هر روز که می گذشت ناامیدتر می شد.
من مشتاقانه منتظر دیدن تک تک شما هستم که پنجاهمین سالگرد خود را جشن می گیریم.
به هر دانش آموز آدرس ایمیل مخصوص به خود داده شده است.
هر کدام آدرس ایمیل مخصوص به خود را دارند.
هر دانش آموز در کلاس توانایی قبولی در امتحان را دارد.
هر (یکی) از خانه ها کمی متفاوت بود.
من یک دوجین تخم مرغ خریدم و هر کدام بد بود.
وقتی می دوید، هر پا قبل از پایین آمدن پای دیگر زمین را ترک می کند.
پنج جزوه وجود دارد - لطفاً از هر کدام یکی را بردارید.
هر یک از این شرکت ها از یک موسسه خیریه محلی حمایت می کنند.
هر کدام از گل ها رنگ و بوی خاص خود را دارند.
هرکدام (= هر یک از ما) اتاق خواب با بالکن را می خواستیم، بنابراین برای تصمیم گیری یک سکه انداختیم.
صورتحساب به 79 پوند می رسد، بنابراین هر کدام حدود 10 پوند است.
شما واقعاً جاز مدرن را دوست دارید، آیا؟ هر کدوم به خودشون
من یک شرط 50 پوندی در هر طرف روی Blue Streak گذاشتم.
پنج جزوه وجود دارد - لطفاً یکی از هر کدام را بردارید.
هر کدام از برادران شخصیت متفاوتی دارند.
هر طرف 500 مایل است.
It’s 500 miles each way.
صورتحساب به 80 دلار می رسد، بنابراین هر کدام 20 دلار است.