draw
draw - قرعه کشی
verb - فعل
UK :
US :
برای ایجاد تصویری از چیزی با استفاده از مداد، خودکار و غیره
برای دریافت یک نوع واکنش خاص از کسی
برای جذب کسی یا وادار کردن او به انجام کاری
برای بدست آوردن چیزی که از کسی یا چیزی نیاز دارید یا می خواهید
برای حرکت در یک جهت خاص
با کشیدن آرام کسی یا چیزی را در جهتی خاص حرکت دهید
اگر حیوانی وسیله نقلیه را بکشد، آن را با خود می کشد
بیرون آوردن چیزی از ظرف، جیب و غیره
برای گرفتن پول از حساب بانکی شما
دریافت مقداری پول به طور منظم از یک دولت یا موسسه مالی
برای وارد کردن هوا یا دود به ریه های شما
گرفتن مایع از چیزی مانند بشکه یا شیر
آب گرفتن از چاه
اگر آتش یا دودکش کشیده شود، به هوا اجازه می دهد تا آتش به خوبی بسوزد
برای انتخاب تصادفی بلیط و غیره که برنده جایزه می شود
بدون برد هیچ یک از طرفین در بازی هایی مانند فوتبال به پایان برسد
اگر یک کشتی عمق خاصی را بکشد، برای شناور شدن به آن عمق آب نیاز دارد
برای ساختن یک تصویر، الگو و غیره با استفاده از خودکار یا مداد
ترسیم سریع و بدون جزئیات زیاد از چیزی یا کسی
برای کشیدن تصاویر در یک کتاب
برای کشیدن اشکال یا الگوها بدون اینکه واقعاً به کاری که انجام می دهید فکر کنید
to draw shapes or lines without making a definite picture or pattern. Small children do this before they have learned to draw or write
برای کشیدن اشکال یا خطوط بدون ایجاد یک تصویر یا الگوی مشخص. بچه های کوچک قبل از اینکه نقاشی یا نوشتن را یاد بگیرند این کار را انجام می دهند
to copy a picture by putting a piece of thin paper over it and drawing the lines that you can see through the paper
برای کپی کردن یک عکس با گذاشتن یک تکه کاغذ نازک روی آن و کشیدن خطوطی که می توانید از طریق کاغذ ببینید
the final result of a game or competition in which both teams or players have the same number of points
نتیجه نهایی یک بازی یا مسابقه ای که در آن هر دو تیم یا بازیکنان به یک اندازه امتیاز دارند
an occasion when someone or something is chosen by chance especially the winning ticket in a lottery, or the teams who will play against each other in a competition
موقعیتی که شخص یا چیزی به طور تصادفی انتخاب می شود، به خصوص بلیط برنده در قرعه کشی، یا تیم هایی که در یک مسابقه با یکدیگر بازی می کنند.
مسابقه ای که در آن افرادی که نام یا بلیط آنها به طور تصادفی انتخاب شده است برنده پول یا جایزه می شوند
یک مجری، مکان، رویداد و غیره که افراد زیادی برای دیدن آن می آیند
وقتی دود سیگار را تنفس می کنید
به طور منظم مقداری پول از کارفرما یا دولت دریافت کنید
برای نوشتن و امضای چک یا دستور بانکی
برای نوشتن یک صورت حساب
قشنگ نقاشی میکشی
برای ترسیم تصویر/نقشه/نمودار
او خانه ای کشید.
صورت بچه ای که به طرز خامی کشیده شده است
با چوب دایره ای روی شن ها کشید.
این گزارش تصویری تلخ از ناکارآمدی و فساد ترسیم کرد.
او داستان های پر جنب و جوش با شخصیت های تند و تیز می نویسد.
آیا می توان درباره محیط زیست در عصر مفرغ استنباط کرد؟
از گزارش چه نتیجه ای گرفتید؟
می توانیم از این حادثه درس هایی برای آینده بگیریم.
برای ترسیم مقایسه / یک موازی / یک قیاس / یک تمایز بین دو رویداد
او سعی کرد تضاد بین خود و نخست وزیر ایجاد کند.
مرزهای سایت به شدت توسط وزارت محیط زیست ترسیم شده است.
این طرح انتقادات زیادی را به دنبال داشته است.
این اعلامیه با تشویق شدید حضار مواجه شد.
این پیشنهاد مورد توجه تجار محلی قرار گرفته است.
The reforms drew widespread support from voters.
این اصلاحات با حمایت گسترده رای دهندگان مواجه شد.
هدف ما جلب توجه به وضعیت اسفناک این کودکان است.
The exhibition drew great critical attention.
این نمایشگاه توجه منتقدان زیادی را به خود جلب کرد.
چشمانم به مرد گوشه ای کشیده شد.
نگاه او به طرز مقاومت ناپذیری به صحنه بیرون کشیده شد.
این فیلم مخاطبان زیادی را به خود جذب می کند.
این رویدادها همچنان جمعیت زیادی را به خود جلب می کند.
این دوره دانشجویان را از سراسر کشور جذب می کند.
فریادهای او عابران را به صحنه می کشاند.
قطار به سمت ایستگاه حرکت کرد.
قطار وارد شد.
چهره های دور به نظر می رسید که نزدیک تر می شوند.
ماشین آنها در کنار ماشین ما کشیده شد.
Her retirement is drawing near.
دوران بازنشستگی او نزدیک است.
جلسه رو به پایان بود.
sketch
طرح
تصویر کشیدن
delineate
ترسیم کردن
تصور کن
outline
طرح کلی
render
ارائه دادن
پی گیری
draughtUK
draughtUK
پیش نویس ایالات متحده
draftUS
limn
limn
رنگ کردن
نشان دادن
نمایندگی کند
کاریکاتور
caricature
چارت سازمانی
تصویر
مداد
pencil
مشخصات
ساختن
اچ کردن
کپی 🀄
etch
مداد رنگی
حکاکی کردن
فرم
crayon
فرموله کردن
engrave
قاب
نمودار
formulate
علامت
graph