between
between - بین
preposition - حرف اضافه
UK :
US :
در یا از طریق فضایی که دو چیز، افراد یا مکان ها را از هم جدا می کند
در زمانی که دو زمان یا رویداد را از هم جدا می کند
در محدوده ای از مقادیر، اعداد، فواصل و غیره
می گفت کدام دو مکان توسط چیزی به هم وصل یا به هم متصل می شوند
برای گفتن اینکه چه افراد یا چیزهایی درگیر چیزی با هم هستند یا به هم مرتبط هستند استفاده می شود
برای گفتن اینکه چه افراد یا چیزهایی به چیزی مشترک می رسند، دارند یا درگیر آن هستند استفاده می شود
می گفت کدام دو چیز یا افرادی را با هم مقایسه می کنید
used when it is difficult to give an exact description of something and you therefore have to compare it to two things that are similar to it
زمانی استفاده می شود که توضیح دقیق چیزی دشوار است و بنابراین باید آن را با دو مورد مشابه آن مقایسه کنید.
در فضایی که دو مکان، افراد یا اشیاء را از هم جدا می کند یا داخل آن
If something is between two amounts, it is greater than the first amount but smaller than the second
اگر چیزی بین دو مقدار باشد، از مقدار اول بیشتر و از مقدار دوم کوچکتر است
در بازه زمانی که دو زمان یا رویداد متفاوت را از هم جدا می کند
بین دو یا چند نفر یا چیز
A discussion argument or game between two or more people or groups of people involves both people or groups
یک بحث، مشاجره یا بازی بین دو یا چند نفر یا گروهی از افراد، افراد یا گروهها را شامل میشود
اگر بین دو چیز یکی را انتخاب کنید، یک یا آن چیز را انتخاب می کنید
اتصال دو یا چند مکان، چیز یا افراد
از یک مکان به مکان دیگر
جدا کردن دو مکان یا چیز
به اشتراک گذاشته شده توسط یا شامل دو یا چند نفر یا چیز
دو حیاط با حصار بین
Q در الفبای انگلیسی بین P و R قرار می گیرد.
بین جو و دیانا نشستم.
سوئیس بین فرانسه، آلمان، اتریش و ایتالیا قرار دارد.
کاغذ بین میز و دیوار افتاده بود.
شغل من جایی بین منشی و دستیار شخصی است.
بین ساعت 6 بعد از ظهر ارزان تر است. و ساعت 8 صبح
بین وعده های غذایی غذا نخورید.
کودکان باید بین سنین 5 تا 16 سال به مدرسه بروند.
بین دو جنگ جهانی تغییرات زیادی رخ داد.
بین نه تا ده کیلو وزن داشت.
The temperature remained between 25°C and 30°C all week.
دمای هوا در تمام هفته بین 25 تا 30 درجه سانتیگراد باقی ماند.
مرز بین سوئد و نروژ
ما دو بار در روز بین رم و پاریس پرواز می کنیم.
تفاوت / تمایز / تضاد بین دو چیز
ارتباط بین بیکاری و جرم
خیلی حس بدی بینشون هست
باید بین این دو شغل یکی را انتخاب می کردم.
بینمان پیتزا خوردیم.
این فقط بین من و توست / بین خودمان (= راز است).
ما باید بتوانیم آن را بین خودمان مدیریت کنیم.
چین و هند بین آنها یک سوم جمعیت جهان را تشکیل می دهند.
بین کار تمام وقت و مراقبت از بچه ها، او زمان زیادی برای سرگرمی نداشت.
این شهر در نیمه راه بین رم و فلورانس قرار دارد.
یک کودک کوچک بین این دو بزرگسال ایستاده بود.
بین ماشین های پارک شده فشرد و دوید توی جاده.
دو خانه با یک راه باریک در بین آنها وجود داشت.
وزن او بین 55 تا 60 کیلوگرم است.
شرکت در این مسابقه برای کودکان بین شش تا دوازده سال آزاد است.
اتاق یا به شدت سرد یا گرم بود، هرگز چیزی در این بین (= در وسط) نبود.
بین وعده های غذایی نباید غذا بخورید.
بین کلاس ها ده دقیقه استراحت وجود دارد.
amongst
در میان
در داخل
betwixt
amid
اواسط
amidst
بین
betwixt
atwix
mid
نیمه راه
atween
به صورت داخلی
atwix
میانه راه
halfway
محدود شده توسط
medially
واقع در مرکز
midway
محصور شده توسط
'tween
در کنار
bounded by
ساندویچ شده بین
centrally located
بین گیر کرده
enclosed by
محاصره شده توسط
flanked by
در وسط
sandwiched between
در درز
stuck between
در ضخامت
surrounded by
با یکی… در هر طرف
در بین
وسط
که در
ساندویچ شده توسط
جنب
midst
sandwiched by