crime
crime - جرم
noun - اسم
UK :
US :
جرم شناس
جرم شناسی
متهم کننده
متهم کردن
جرم انگاری
جرم زدایی کردن
---
فعالیت های غیرقانونی به طور کلی
اقدامی غیرقانونی که می تواند توسط قانون مجازات شود
something that someone is blamed or criticized for doing – use this when you think someone is treated very unfairly
کاری که شخصی به خاطر انجامش سرزنش یا مورد انتقاد قرار می گیرد – زمانی که فکر می کنید با شخصی بسیار ناعادلانه رفتار می شود از آن استفاده کنید
یک اقدام یا فعالیت غیرقانونی یا به طور کلی این اقدامات
a crime especially one that has a particular description and name in law
جرمی به خصوص جرمی که در قانون دارای وصف و نام خاصی باشد
جنایتی که خیلی جدی نیست
یک جنایت سنگین
جرم سرقت از بانک، مغازه و غیره
جرم نفوذ به خانه شخصی به منظور سرقت اشیا
جرم سرقت چیزی
جرم بردن اشیاء از مغازه ها بدون پرداخت هزینه
جرم گرفتن پول از مردم با فریب دادن آنها
the activity of tricking people into giving their personal details, bank numbers etc on the Internet, in order to steal money from them
فعالیت فریب دادن افراد برای دادن اطلاعات شخصی، شماره بانک و غیره در اینترنت، به منظور سرقت پول از آنها
the crime of physically attacking someone
جرم حمله فیزیکی به کسی
جرم حمله و سرقت از شخصی در مکان عمومی
جرم کشتن عمدی کسی
آدم کشی
جرم اجبار کسی به رابطه جنسی
جرم آتش زدن عمدی ساختمان
جرم آسیب رساندن عمدی به اشیا به ویژه اموال عمومی
اقدام غیرصادقانه یا غیراخلاقی که می تواند توسط قانون مجازات شود
illegal activities
فعالیت های غیرقانونی
یک عمل غیر قانونی
یک عمل یا موقعیت غیر قابل قبول یا بسیار غیر منطقی
books, films, and TV shows about crimes being committed and investigated (= examined to find the truth about them)
کتابها، فیلمها و برنامههای تلویزیونی درباره جنایات در حال ارتکاب و تحقیق (= بررسی برای یافتن حقیقت در مورد آنها)
اقدام یا فعالیتی که خلاف قانون یا به طور کلی فعالیت غیرقانونی است
مردم می گویند اگر چیزی اشتباه باشد جرم است
جرم و جنایت یک معضل اجتماعی پیچیده است که علت یا راه حل واحدی ندارد.
The cops believe they have both participated in an alleged crime and wish to get one or both to give evidence.
پلیس معتقد است که هر دو در یک جنایت ادعا شده شرکت کرده اند و می خواهند یکی یا هر دو را برای ارائه مدرک جلب کنند.
وی خواستار تبدیل معوقات پرداختی به جرم در برخی موارد شد.
The agency also recently hosted a meeting of prefectural police to coordinate investigations into crimes tied to the bad loans.
این آژانس همچنین اخیراً میزبان جلسه ای از پلیس استان برای هماهنگی تحقیقات در مورد جرایم مرتبط با وام های بد بود.
ارقام این ماه نشان دهنده افزایش جرایم خشن است.
در مبارزه با جرم و جنایت باید همکاری بین پلیس و مردم وجود داشته باشد.
فروشگاه ها هر سال بیشتر و بیشتر برای پیشگیری از جرم هزینه می کنند.
داده های DNA در مبارزه با جرایم جدی بسیار مفید است.
او شروع کرد به زندگی جنایات کوچک (= جنایتی که خیلی جدی نیست).
gun/knife crime
جنایت تفنگ / چاقو
افزایش جرایم خیابانی
او با ترک تحصیل به جرم و جنایت روی آورد.
نرخ جرم و جنایت در حال افزایش است.
داستان های جنایی/رمان (= داستان های جنایی)
crime figures/statistics
آمار و ارقام جرم و جنایت
قربانیان جرم ممکن است بتوانند غرامت دریافت کنند.
او یک نویسنده جنایی است (= او داستان هایی درباره جنایت می نویسد).
هیچ دلیلی وجود ندارد که او مرتکب جرم شده باشد (= کار غیر قانونی انجام داده است).
در ذهنش او در شرف ارتکاب جنایت کامل بود.
آتش زدن جرمی جدی است.
قتل عام جنایت علیه بشریت بود.
گاهی اوقات قتل یک جنایت از روی علاقه است.
از آزمایش DNA می توان برای حل جنایات قدیمی استفاده کرد.
یک خودروی رها شده در نزدیکی محل جنایت کشف شد.
هدر دادن این همه پول جرم است.
عدم پاسخگویی به تماس های تلفنی در فرهنگ امروزی جرم بزرگی است.
ما باید برای مقابله با جرایم با چاقو بیشتر تلاش کنیم.
Corporate crime—committed by businesses—should not be confused with white-collar crime which refers to the occupation of the perpetrator and may be directed against a business.
جرایم شرکتی - که توسط مشاغل انجام می شود - نباید با جرایم یقه سفید که به شغل مرتکب اشاره دارد و ممکن است علیه یک تجارت باشد، اشتباه گرفته شود.
ترس از جرم و جنایت، بسیاری از سالمندان را در خانه های خود زندانی می کند.
جنایات اسلحه تنها بخشی از جامعه ای است که به طور فزاینده ای بی قانونی می شود.
او می گوید که جوانان بی حوصله به جرم و جنایت روی می آورند.
چگونه می توانیم جرایم چاقو را در شهرهایمان کاهش دهیم؟
نیروهای پلیس در مورد مبارزه با جرایم تبادل نظر خواهند کرد.
کامپیوترها برای تجزیه و تحلیل به آزمایشگاه جنایی فرستاده شدند.
مردم نقش مهمی در کشف جرم دارند.
offenceUK
جرم انگلستان
transgression
تخلف
نقض
اشتباه
عیب
misdeed
خلافکاری
trespass
تجاوز
felony
جنایت
malefaction
بدجنسی
misdemeanourUK
جنایت انگلستان
malfeasance
جنایت آمریکا
misdemeanorUS
بی رحمی
atrocity
رخنه
breach
شارژ
بدهی
خطا
اشتباه کردن
infringement
جنایت ایالات متحده
misdoing
عمل اشتباه
offenseUS
مورد
wrongdoing
مهجوریت
کپر
dereliction
لطیف
infraction
طعم دهنده
caper
تباهی
delict
عمل غیر قانونی
delictum
جراحت
depravity
رسوایی
noncrime
غیر جنایی
obedience
اطاعت
تقوا
kindness
مهربانی
درست
goodness
خوبی
خوب
behaviorUS
رفتار ایالات متحده
behaviourUK
رفتار انگلستان
عدالت
fairness
انصاف
happiness
شادی
honesty
صداقت
good deed
عمل خوب
morality
اخلاق
equity
برابری
equitableness
سود
برکت
blessing
ستایش
لذت بسیار
praise
آداب
delight
افتخار ایالات متحده
manners
HonourUK
honorUS
رعایت
honourUK
عدم نقض
observance
تحمل
noninfringement
توجه
tolerance
تشویق کردن
کمک
cheer